امکان پاک کردن حافظه
برخی محققان کانادایی میگویند اساس نظریه پاک کردن حافظه را با آزمایشهایی که روی موشها انجام داده اند ثابت کرده اند .
آنها در اساس میگویند سلولهای مغزی یا همان نورونهایی که خاطرات را شکل میدهند و ذخیره میکنند میتوان خاموش یا روشن و یا به عبارتی فعال و غیر فعال کرد . آنچه این تغییرات نشان داده است این است که فقط تعداد اندکی سلول که با هم شبکه ای را تشکیل داده و به شیوه ای خاص عمل میکنند در شکل گیری و ذخیره حافظه نقش دارند . به گفته دکتر جاسلین ، تحقیقات قبلی نشان داده که وقتی خاطره ای شکل میگیرد مجموعه ای از سلولهای مغزی بنام انگرام به شکل خاص عمل میکنند از میلیونها سلول مغز فقط تعداد کمی برای شکل گیری خاطرات ترس یا تهدید لازم است بنابراین وقتی مشکل خاطرات است ، لازم نیست تمام بدن یا مغز را هدف بگیریم .
بنابراین آنها با جراحی انگرامهای موش را برداشتند و دیدند که خاطره بد از ذهن آنها پاک شد آنها وقتی به این ترتیب موشهای معتاد به کوکایین را درمان کردند .
با حذف حافظه عاطفی مرتبط به استفاده از کوکایین آنها برعکس همچنین با فعال کردن انگرامها ، خاطرات بد را در موشها زنده کردند . به این ترتیب میتوان به درمان بیماریهایی مثل ضربه روحی پس از اتفاق بسیار وحشتناک ( پی تی اس دی ) امیدوار بود.
یافته های ما این امکان را مطرح میکنند با پاک کردن خاطرات بد میتوان اختلال استرس پس از ضربه روحی را درمان کرد . در این افراد بخصوص خاطرات منفی بدجوری مزاحمند و زندگی روزمره را مختل میکنند .
برای مواردی که خاطرات بد منفی و تاسف آور واقعا مخل زندگی افراد میشوند ، من فکر میکنم درمانی که فقط همان سلولها را هدف بگیرد میتواند مفید باشد .
ضربه روحی پس از اتفاق وحشتناک ( اختلال تنش زایی پس از رویداد ) چیست؟
این اختلال معمولا در کسانی اتفاق می افتد که شاهد اتفاق وحشتناک بوده اند، بخصوص کسانی که در جنگ یا زندانی جنگی یا شرایط اسف بار شکنجه خانوادگی یا قربانی تصادف دلخراش بوده اند ، حتی هر گونه کودک آزاری مرگ عزیز یا شکست های پی در پی در این راه قرار میگیرند برای این افراد ،
مرتب خاطره ، صحنه ها و احساساتشان در زمان این اتفاقات زنده میشود ویاخواب آن را میبینند و پس از آنکه اضطراب و افسردگی شدید پیدا کردند ، به راحتی از کوره در رفته و پرخاشگر میشوند . این افراد احساسات و عواطف مثبت را حس نمی کنند و علاقه به زندگی و فعالیت روزمره را از دست میدهند و برای پرهیز از زنده شدن آن اتفاقات ،فعالیت و معاشرت های خود را محدود میکنند .
البته در مورد انسان نمیتوان به جراحی برای غیر فعال کردن این سلولها ، فکر کرد بلکه باید داروهایی ساخت که مثل موشکی به سمت هدف برود و سلولهای خاطره بد را غیر فعال کند اما در موارد دیگر چه؟ اگر رابطه ای شکست خورده و دردناک را تجربه کرده ایم ، میتوانیم با شیوه ای آن را از ذهن خود پاک کنیم . مثل فیلم درخشش ابدی ذهن پاک با بازی کیت وینسلت که در آن او به کلینیکی مراجعه میکند و با دستکاری ژنتیکی خاطرات یک رابطه بد را از ذهن پاک میکند .
دکتر جاسلین میگوید : همه ما از اشتباهاتمان یاد میگیریم . اگر خاطره این اشتباهات را از ذهن پاک کنیم ، . مثل فیلم درخشش ابدی ذهن پاک با بازی کیت وینسلت که در آن او به کلینیکی مراجعه میکند و با دستکاری ژنتیکی خاطرات یک رابطه بد را از ذهن پاک میکند .
دکتر جاسلین میگوید : همه ما از اشتباهاتمان یاد میگیریم . اگر خاطره این اشتباهات را از ذهن پاک کنیم ، آنوقت چه چیزی میتواند مانع از تکرار آن شود ؟ در واقع این در حد یک تئوری و فرضیه در حال حاضر مطرح است و عملی کردن آن باید با سیاستهای اخلاقی و تربیتی جامعه و حتی هدف از آفرینش انسان و حتی لزوم ایجاد اشتباهات و خطاها و بعد هم مدیریت آنها هماهنگ و سازگار باشد .
هدف دکتر جاسلین این است که این کشف بزرگ علمی برای همه افراد و همه شرایط قابل طرح و بحث نیست و فقط در شرایط خیلی خاص و ضربه آخر درمان میتوان از طریق دارو و غیر فعال کردن برخی سلولها تا حدی به مراجعه کننده کمک کرد ولی نه اینکه قضیه مسری شود .
پروفسور سر سایمون وسلی رییس انجمن سلطنتی روانپزشکان بریتانیا میگوید:
این پیشرفت جالبی در تحقیقات علمی است ولی باید محتاط باشیم . در واقع فراموش کردن یا پاک کردن حافظه یکی از کارکرد های مهم و طبیعی سیستم حافظه مغز است ، اما هنوز نمیدانیم که پاک کردن عمدی خاطرات ، تا چه حد دارای ریسکهای بعدی است . از لحاظ مسائل اخلاقی من هنوز به نتیجه قابل قبولی نرسیده ام .
اما پیام و نکته آخر اینکه دکتر جاسلین اضافه کرده است که: ” نباید فراموش کنیم که همه در واقع مجموعه خاطراتمان هستیم “
در واقع بدیهی است که با پاک کردن صورت مسئله بخشی از هویت ،تاریخ،احساسات و خاطرات و عواطف ما در یک مبدا زمانی ، عکس العمل و واکنشهای ما در قبال حوادث تلخ ، ظرفیتهای قبلی و سابق ما تاریخچه حسی روحی و روانی ما ، همه و همه انگاره یکباره نیست و نابود میشود . حالا اینکه این مساله چقدر طرفدار یا مخالف داشته باشد و خودش یک چند سالی میتواند دغدغه اندیشمندان، روانشناسان و محققین و اساتید این حوزه باشد .
البته به زعم خود من این اراده و قدرت و اقتدار و هوشمندی هر انسان مافوق همه اینها بوده و هست و خواهد بود و بر این باورم که حتی سرنوشت را میتوان از سر نوشت بارها بارها و بارها .
منبع:ساینس دیلی