روانشناسی رشد به بررسی رشد انسان در طول زمان می پردازد و شامل بررسی افراد در طول عمر و همچنین تکامل فرهنگ ها می شود. کسانی که در زمینه روانشناسی رشد کار می کنند به دنبال درک بهتر از نحوه یادگیری افراد و سازگاری آن ها با تغییرات در طول زمان هستند.
روانشناسان رشدی ممکن است در بهبود مدارس، بیمارستان ها یا امکانات زندگی کمک کرده و همچنین ممکن است در آموزش عالی یا مؤسسات دولتی تحقیق یا تدریس کنند. افرادی که به دنبال درمان برای مسائل مربوط به رشد هستند، ممکن است نیاز به کمک متخصصانی که پیشینه ای در روانشناسی رشد دارند، داشته باشند.
افراد در طول زندگی دچار تغییرات جسمی، شناختی، اجتماعی، فکری و عاطفی زیادی می شوند و روانشناسان رشد این تغییرات را مطالعه می کنند. نظریه های روانشناسی رشد تمایل دارند رشد را برحسب پیشرفت در مراحل زندگی توضیح دهند.
یکی از این نظریه ها، نظریه رشد ژان پیاژه، پیاژه یکی از مهم ترین شخصیت های روانشناسی رشد می باشد. او معتقد بود که همه افراد برای رشد از چهار مرحله یکسان عبور می کنند و برای پیشرفت از یک مرحله به مرحله بعد، فرد باید اهداف مرحله فعلی را برآورده کند. این نظریه به طور گسترده در برنامه های درسی استفاده می شود.
اریک اریکسون که هم به رشد فردی (نحوه ایجاد حس خود در شخص) و هم به هویت اجتماعی، فرهنگی فرد (نقش هایی که در خانواده و جامعه ایفا می کند) علاقه مند بود، یکی دیگر از چهره های مهم در زمینه رشد است. روانشناسی نظریه مرحله او بر این باور است که هر فردی در طول زندگی خود از هشت مرحله رشد می گذرد.
نامهای مرتبط دیگر در روانشناسی رشد شامل لو ویگوتسکی و آلبرت بندورا است. ویگوتسکی بهخاطر نظریه زمینهای اجتماعیاش شناخته میشود، که معتقد است رشد در سطح اجتماعی زمانی آغاز میشود که کودکان از مراقبان، معلمان و همسالان یاد بگیرند. بنابراین، فرهنگی که فرد در آن متولد می شود، تأثیر بسزایی در رشد دارد.
تئوری یادگیری اجتماعی بندورا، که نظریه جدیدتری در این زمینه است، پیشنهاد می کند که مردم با مشاهده اعمال دیگران یاد می گیرند. به طور مثال کودکانی که حمله شخصی به عروسک را تماشا میکردند، به احتمال زیاد خودشان بدون هیچ گونه تحریکی به عروسک حمله میکردند.
روانشناسی رشد به عوامل متعددی که بر رشد انسان تأثیر می گذارند می پردازد. مسئله طبیعت در مقابل پرورش از دیرباز یکی از موضوعات مهم در حوزه روانشناسی بوده است. اکثر نظریه پردازان موافق هستند که هم عوامل زیستی و هم عوامل محیطی بر چگونگی رشد یک فرد تأثیر می گذارند، اما هنوز در مورد سهم هر عامل اختلاف نظر وجود دارد.
محققان همچنین بررسی میکنند که آیا رشد یک فرآیند پیوسته است یا در مراحل کیفی متفاوت رخ میدهد، آیا رشد در فرهنگها متفاوت است، و اینکه چگونه نظریههای مختلف رشد برای ایجاد کاملترین توضیح ممکن در مورد توسعه انسانی مرتبط هستند. هیچ یک از نظریه هایی که سعی در توضیح رشد داشته اند به طور کامل به عنوان توضیح کامل فرآیند رشد پذیرفته نشده است.
یکی از جنبه های مهم روانشناسی رشد که به طور گسترده مورد تحقیق قرار گرفته است، رشد شناختی یا نحوه یادگیری افراد است. نظریه پردازان رفتاری معتقدند که افراد عمدتاً منفعل هستند اما توسط عوامل محیطی از طریق شرطی سازی عملی و کلاسیک شکل می گیرند. از سوی دیگر، نظریه یادگیری اجتماعی، مدلهایی را که مردم تقلید میکنند، بررسی میکند.
تحقیقات در روانشناسی رشد، درک چگونگی رشد افراد را فراهم کرده است. به طور خاص، هدف این روش توصیف و پرداختن به نقاط عطف اساسی است که احتمالاً در سنین خاص رخ می دهد. اگر فردی در زمان مورد انتظار به نقطه عطفی نرسد، روانشناس رشد میتواند موقعیت را ارزیابی کند و اغلب استراتژیهای مداخلهای را برای کمک به افراد در ادامه مراحل رشد فراهم می کند.
مفاهیم روانشناسی رشد ممکن است بتواند به افراد تحت درمان کمک کند تا درک خود را از آنچه در هر نقطه از زندگی دارند افزایش دهند. برای مثال، نظریه رشد اریکسون، پیامدها و چالشهای معمولی را که احتمالاً در هر مرحله از رشد رخ میدهد، توصیف میکند، و افرادی که از این مراحل آگاهی دارند، ممکن است با درک اینکه چه چیزی باید انتظار داشته باشندراحت تر آن را پشت سر بگذارند.
روانشناسی رشد همچنین می تواند به درک و درمان ناتوانی های رشدی کمک کند.
روانشناسان رشد معمولاً با اخذ مدرک لیسانس روانشناسی شروع به کار در این زمینه می کنند، اما بیشتر آن ها به مدرک پیشرفته مانند مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا نیز نیاز دارند.
برخی از روانشناسان رشد افراد دارای ناتوانی یا تاخیر رشد را ارزیابی کرده و درمان می کنند. روانشناسان رشد همچنین می توانند در زمینه خاصی مانند رشد نوزادان یا پیری شناسی تخصص داشته باشند. بسته به حوزه تخصصی خود، روانشناسان رشد ممکن است در مدارس و سایر مراکز یادگیری، خانه های سالمندان، دانشگاه ها یا بیمارستان ها کار کنند.
بسیاری از مفاهیم رشد به طور گسترده مورد تحقیق قرار گرفته اند و به طور گسترده پذیرفته شده اند. با این حال مراحل بیان شده در این نظریات مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا مراحلی که انتقال را در یک سن خاص نشان می دهد ممکن است به اندازه کافی تفاوت های فردی را توضیح ندهند. برخی از کودکانی که رشد طبیعی را تجربه می کنند ممکن است قبل از رسیدن به سن گفته شده به مرحله جدیدی بروند و برخی دیگر ممکن است تا حدودی دیر تر این روند را طی کنند.
روانشناسی رشد نیز به دلیل جبرگرایی بیش از حد مورد انتقاد قرار گرفته است. روانشناسان رشد معتقدند تجارب اولیه تأثیر بسزایی در شکل گیری خود و شخصیت دارند و این باور ممکن است تا حدودی نقش اختیار و انتخاب را کمرنگ کند.
نکته قابل توجه دیگر این است که بسیاری از تحقیقات در کودکان نشان می دهد که از آنجایی که کودکان ممکن است به اندازه کافی تکلیف آزمایشی را درک نکنند، به راحتی خسته می شوند و ممکن است در حین شرکت در مطالعه تحت تاثیر قرار گیرند بنابراین برخی افراد معتقدند که نتایج تحقیقات ممکن است انعکاس دقیقی از آنچه کودکان واقعاً قادر به انجام آن هستند نباشد.
منابع: