تربیت کودک
دوست داشتن و نفرت را به کودکتان آموزش دهید!
گوش دادن به احساسات شخصی که در مقابل ما نشسته و اینکه خودما را جای او قرار دهیم یعنی همدلی کردن با او، یعنی احساساتش را درک میکنیم و عواطف یک اصل مهم در سازگاری رابطههاست، ولی همین همدلی کردن و گوش کردنها را باید از زمان کودکی به فرزندتان بیاموزید. آن خانوادهای که از احساسات دیگران مطلبی را نیاموخته و از مهارت درک هیجان چیزی نمیداند و یا دارای ضعفهای زیادی در این زمینهها است، مگر میشود از آنها انتظار داشت که فرزندشان بتواند دیگران را درک کند؟ خانوادهای که هنوز خودش نمیداند در برابر رفتارهای کودک مثل، بدخلقی، بدرفتاری، پرخاش، بدغذایی و یا ناملایمات او چه عکسالعملی از خود نشان دهد، پس چه توقعی میتوان از خود کودک داشت؟
افرادی که وقتی در حضورشان صحبت از همدلی و یکرنگی میکنیم گویا برایشان حرف پرت و پلا و بیمنطق و قاعده زدهایم و یا جمله مسخرهای را گفتهایم، نمیتوان از آنها توقع داشت که بتوانند برای فرزندانشان صحبت از همدلی کنند و کودک خود را به آرامی و فروتنی و نرمخویی سوق دهند و یا بتوانند بیش از حد در این زمینهها موفق عمل کنند. همهگیر شدن توقف در خود و بیاعتنایی به دیگران در جامعه زنگ خطری برای همه ماست، چون اساسا چه بخواهیم چه نخواهیم همه ما روی یک قایق نشستهایم و پیش میرویم و سوراخ کردن این قایق به ضرر همه تمام خواهد شد. اگر تصور کنیم با یکجانبهگرایی و خودخواهی میتوانیم صاحب درک و کمالات شویم و یا بخواهیم خودمان را دست بالا بگیریم و افکار خود را بیش از حد به رخ دیگران بکشانیم، نهتنها خودمان ضرر میکنیم، بلکه فرزندی که تحت کنترل ماست، هر لحظه از عملکرد و طرز برخورد و افکار ما کپی میکند نیز ضرر میکند.
ما در این مقاله درباره مهارت توجه به دیگری، همدلی و درک هیجانها، عواطف و اندیشههای دیگران را ترجیحا از دید و نگاه خانواده بررسی میکنیم و بر این موضوع تاکید میکنیم که اصل و مبنای ما خود پدرها و مادرها هستند. پدر و مادرانی که قرار است فرزندانی با روان و ذهن سالم تحویل جامعه بدهند و به آنها بفهمانند که در آینده سکانداران این جامعه آنها هستند. تردید نکنید درک احساسات و عواطف دیگران نیازمند آموزش است که باید از دوران کودکی به فرزند آموخت.
از ظرفیت بازیها در نمایش هیجان و عاطفه بهره ببرید
پدرها و مادرها باید به یاد داشته باشند که از سه سالگی کودک خود را به صورت آگاهانه با احساسات و هیجانهای مختلف آشنا سازند. یعنی میتوانید به وسیله بازی کردن با او و یا اینکه او را با احساسات اصلی مواجه کنید تا نسبت به آنها آگاه شود و فرق بین بسیاری از هیجانات را متوجه شود و درک نماید. به طور مثال میتوان به هیجانهایی مثل مثل غم، عصبانیت، خشم، شادی، ترس، اضطراب و نفرت اشاره کرد. بهتر است بدانید که اگر کودک دختری در خانه دارید به وسیله عروسکهای بزرگ و کوچک با او خاله بازی کنید و با نمایش بازی کردن به خانه او بروید و درباره بعضی از اتفاقاتی که در همان روز و یا روز قبل برایتان افتاده، با او صحبت کنید. سعی کنید خود را به حالت یک کودک در آورید و خیلی کودکانه با او رفتار کنید تا او شما را بفهمد و بتواند ارتباط کودکانهای با شما برقرار کند. در بین بازی با او سعی کنید گاهی اوقات خود را غمگین نشان دهید و یک داستان ناراحتکننده برایش تعریف کنید و بعضی اوقات شاد شوید و داستانهای طنزآمیزی برایش تعریف کنید و با این کار باعث شوید تا احساسات و عواطف و درک کودک را درباره آن موقعیتها شناسایی کنید.تربیت کودک
به یاد داشته باشید که فرزند کوچکتر از فرزند بزرگتر الگو می گیرد. متاسفانه در بعضی از موارد مشاهده میشود که بعضی از خانوادهها حتی با خودشان هم صادق نیستند و گاهی اوقات فضای خانهشان از تظاهر و دروغگویی پر میشود. به یاد داشته باشید که وقتی کودک شما چند بار با دروغ و ظاهرسازی مواجه شود، این عملکرد اشتباه را در ذهن خود ضبط کرده و به مرور زمان از خودش به عناوین مختلف انعکاس خواهد داد. اگر چنین عملکردی از سمت خودتان ارائه دادید، هرگز از کودکتان توقع نداشته باشید که کودکتان بویی از همدلی و درک متقابل داشته باشد. وقتی مادر خانواده نمیتواند از اتفاقی که در طول روز برایش افتاده به راحتی برای پدر خانواده توضیح دهید، وقتی نوجوان در محیط خانواده نمیتواند با راستگویی و صداقت کامل از اتفاقاتی که برای خودش و یا در رابطه با دوستانش افتاده صحبت کند، چگونه میتوان توقع داشت که فرزند کوچک خانواده با الگوی مناسب و درستی مواجه شود. در نظر داشته باشید که او نیز به مرور زمان نهتنها نه تنها احساسات واقعی خود را پنهان میکند، بلکه ممکن است در بسیاری از موارد حتی توجهی به احساسات دیگران نیز از خود نشان ندهد.مشاوه کودک
از پدیدههای پیرامونی در شناسایی عواطف کمک بگیرید
والدین موفق والدینی هستند که هرگونه واکنشی که مربوط به احساسات و عواطف کودکشان میشود را شناسایی کرده و به مرور زمان به زبان بیاورند. پدرها و مادرها تا جایی که در توانشان است باید بتوانند واکنشدهنده و پاسخدهنده خوبی برای احساسات و عواطف فرزندشان باشند. یعنی اگر فرزندتان در گوشهای از اتاقش نشسته و غمگین است، به طرف او بروند و از او بپرسند پسر گلم! چه اتفاقی برایت افتاده که به اینطور غمگین نشستهای؟ من دوست دارم به تو کمک کنم. سعی کنید او را با احساسات و عواطف اشخاص دیگر آشنا کنید، به صورتی که بتواند قدرت همدلی خودش را بالا ببرد و بتواند هیجان حال آنها را شناسایی کند. فرض کنید در حال تماشا کردن برنامه مورد علاقه خودش است، میتوانید به او بگویید: «دیدی اون دختر بچه چطور زمین خورد، حتما خیلی درد کشیده به نظر تو دوستش الان میتونه چه کاری برای او انجام بده؟»
تا جایی که میتوانید به کودکتان یاد دهید که نسبت به کمک و همراهی دیگران قدردان و متشکر باشد. یعنی به او بیاموزید که برای هر کار و حرکتی از سمت دیگران از خودش عکسالعمل مثبت نشان دهد و سپاسگزاری کند. تفکر و روحیه تشکر و سپاسگزاری را از همان ابتدای کودکی به آنها بیاموزید و یاد دهید چگونه از دیگران تشکر کنند. این کار نهتنها به صورت زبانی، بلکه در عملکرد و کارهای شما نیز باید خودنمایی کند و کودک شما باید ببیند که خودتان نیز در این زمینه موفق هستید. وقتی وقتی شوهر شما از محل کار به منزل بازمیگردد، به استقبالش بروید و با خوشرویی و خوشرفتاری به او خدا قوت بگویید و از زحماتی که برایتان میکشد، قدردانی کنید. مطمئنا فرزند شما نیز با مشاهده این برخورد شما در ذهنش ثبت میشود و یاد میگیرد که در مواقع مشابه از هر آن کسی که زحمتی در حق او و اطرافیانش میکشد، تشکر کند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که کودک از رفتار والدین خود یاد میگیرد که به چه صورت احساسات منفی خود را ابراز کند و آنها را تحت کنترل خود درآورد. پدرها و مادرهایی که با مواجه شدن کوچکترین مسئلهای به داد و فریاد میپردازند و محیط خانه و خانواده را به هم میریزند و در این وضعیت اگر کودکشان یک سوال از آنها بپرسد به او توجهی نمیکنند و او را تحویل نمیگیرند و به عناوین مختلف او را از خود میرانند، نمیتوانند الگوی خوبی برای آموختن درک متقابل باشند. اگر در حالت عصبانیت قرار دارید و فرزندتان در آن لحظه میخواهد با شما مسئلهای را در میان بگذارد، به او بگویید دخترم یا پسرم! من الان شرایط روحی خوبی ندارم و مقداری عصبانیام، بهتره کمی صبر کنید تا چند دقیقه دیگر که حالم بهتر شد، خودم میآیم و با شما صحبت میکنم. گاهی ما والدین از کنار هیجان و احساس فرزندمان به راحتی میگذریم، بیآنکه کمی بر روی آن مکث کرده و با فرزندمان راه حل مناسبی پیدا کنیم.روانشناسی کودک
فرض کنید کودکتان در گوشهای از اتاق بغض کرده و حوصله خواندن کتابش را ندارد، هرگز به او نگویید: «اشکالی ندارد بلند شو دست و صورتت را بشور تا برایت میوه بیاورم.» بهتر است با درک کردن حال و اوضاعش به او بگویید: «اینطور که من دارم میبینم، خراب شدن دوچرخهات تو رو ناراحت کرده، به نظرت چرا خراب شده؟ میتونیم با همدیگه درستش کنیم.» متاسفانه یکی دیگر از معضلاتی که توسط خود والدین بارها به آن اشاره شده و در بعضی خانوادهها دیده میشود، برچسب زدن به کودکان است. مثلا به او لقب خپل، شکمو، تنبل، بیدست و پا و نازنازی را میدهند. جالب است بدانید کودکانی که در محدوده سنی 2 تا 5 سال قرار دارند، هنوز نمیتوانند فرق بین شوخی و جدی را متوجه شوند، پس هر چیزی را که از سمت پدر و مادرشان به آنها نسبت داده میشود را واقعیت دانسته و آن کلمه یا جمله بد در ناخودآگاه کودک نهادینه میشود. پس همیشه کودکتان را با الفاظ درست و زیبا صدا کنید و مورد خطاب قرار دهید و هرگز احساس او را خدشهدار نکنید.
نوروفیدبک درمان قطعی بیش فعالی- کمبود توجه نوروفیدبک درمان خط اول و قطعی ADHD است. بیش از 85% کودکان مبتلا به ADHD به وسیله نوروفیدبک بهبودی کامل مییابند.
منبع:کانون مشاوران ایران
13 Comments
سلام
من دختری دو ساله دارم که خیلی لجبازه و حس مالکیت قوی داره همه اسباب بازیاش همه رو فقط برا خودش میخواد حتی اسباب بازی دیگرانم برا خودش میخواد.شبا از سر لجبازی نمیخوابه خوابش میاد چرت میزنه ولی نمیخوابه.احساس میکنم خیلی لوس شده .به نظر شما این حالت طبیعی یا نیاز به تربیت خاصی داره؟؟؟
شاید دخترتون برای جلب توجه شما این کارا رو انجام میده بهتره عکس العمل خاصی در برابرش نداشته باشید و بیشتر بهش محبت کنید.وقتی به صورتش نگاه میکنید بهش لبخند بزنید
با سلام یه پسر ۷ ساله ای دارم که بسیار سخن چینه.گاهی این سخن چینی ها باعث اختلاف شده بارها بهش تذکر دادم ولی فایده نداشت.اگه میشه منو راهنمایی کنید
کودک خبر چین سعی در جلب توجه و محبت دیگران داره از جمله بزرگسالان داره.باید به او اعتماد به نفس دهید تا برا یجلب توجه مجبور به خبر چینی نشود
شما باید خبر چینی هاش رو نادیده بگیرید و رفتار درستش رو تشویق کنید.بهش قول بدین اگر خبر چینی نکنه بهش جایزه میدین
سلام.دخترم ۵ سالشه و گاهی اوقات به خاطر بعضی از مسائل سریع عصبانی میشه و حتی اطرافیانش رو کتک میزنه به نظر شما چطور باهاش برخورد کنم؟؟؟؟
رفتار فرزند شما میتواند نوعی درخواست و مجبور کردن شما برای براورده کردن نیازهایش باشد و اگر شما در این مورد از ایشون تبعیت کنید و طبق خواسته هایش رفتار کنید این رویه ادامه پیدا خواهد کرد.شما بهتره در این مورد با مشاوران کودک مشورت کنید
فرزند شما تو این سن نمیتونه خوب و بد رو تشخیص بده شما باید با مهربانی باهاش رفتار کنید و هیچ وقت مقابله به مثل نکنید ممکنه در آینده رفتار شما در ظمیر باطن کودکتان تاثیر منفی داشته باشه
سلام دختر خیلی لجبازی دارم که هر چی بهش میگم لجبازی میکنه اینقدر به کاراش ادامه میده تا آخرش به دعوا و داد و بیداد کشیده میشه.۷سالشه دیگه از دستش خسته شدم نمیدونم باهاش چطور برخورد کنم؟؟؟
لجبازی کودک نوعی سلاح برای رسیدن به خواسته هایش است که باید بدونید چطور در برابرش مقاومت کنید
این مطلب را با دقت بخوانید و اگر دیدید کودک شما این اشکالات را داشت ، او را پیش مشاوره کودک ببرید.
۱- با کودکان هم سن و سال خود نمی تواند خوب ارتباط برقرار کند و معمولا در بازی کردن با آنها مشکل دارد.
۲- در خانه دوست دارد تنها بماند و تمایلی به شرکت در جمع سایر کودکان را ندارد.
۳- احساسات خودش را بروز نمی دهد.
۴-با حیوانات خشن است و از آزار و اذیت کردن آنها لذت می برد.
۵- در شبانه روز بیش از ۲ ساعت مقابل مانیتور کامپیوتر یا تلویزیون می نشیند.
۶-اگر از او پرسیده شود از چه چیز هایی خوشش می آید نمی تواند بگوید.
۷-صحبت های وی پیچیده و غیر قابل فهم است.
۸-اشتیاقی برای مدرسه رفتن ندارد.
۹- رفتار وی در مدرسه برای سایر بچه ها مزاحمت ایجاد می کند.
بچه های این گروه سنی از تعریف و تمجیدی که در محیط مدرسه از آنها می شود لذت می برند.این گروه به تدریج قوانین اجتماعی مانند طرز عبور کردن از خیابان یا بستن کمربند ایمنی را یاد میگیرند ولی باید مکرر به آنها نکات ایمنی را یادآوری کرد.از زیاد خوردن شکلات باید پرهیز کنند نباید از آنها به عنوان جایزه کارهای خوب استفاده کرد.
سعی شود حداقل یک وعده غذایی در روز را با بقیه افراد خانواده با هم بخورند .رعایت ساعت خواب شب منظم حتی در روزهای تعطیلی تاکید می شود و معمولا نباید بعد از ساعت ۹ بخوابند .اگر در انجام تکالیف مدرسه مشکلی وجود دارد حتما باید کودک از نظر اختلال یادگیری مورد ارزیابی قرار گیرد.از مهمانی و پارک رفتن با وی غفلت نکنید.اگر تلویزیون یا کامپیوتر آن را خارج کنید..کارهای مربوط به خودش مانند جمع کردن کیف، کتاب، و لاس های مدرسه را به وی واگذار نمایید و تا کید کنید.
پسرم ۵ سالشه از همون ابتدا علاقه زیادی به کارهای خشن و زدن اطرافیانش داره.فوق العاده انرژیک است به زحمت می خوابه.فقط طالب جنگیدن با دیگرانه.ولی فوق العاده با محبته و در صورت ناراحت شدن من بالفاصله معذرت خواهی میکنه .نمیدونم باید باهاش چیکار کنم؟
همه بچه ها در این سن دوست دارند شیطنت کنن بهتره در این مورد زیاد سخت گیر نباشید و اجازه بدید انرژی فرزندتون تخلیه بشه و بهتره در این موارد مراجعه حضوری به مشاوران کودک داشته باشید تا هم ایشون رو تست کنن و هم روشهایی به شما ارائه بدن که بتونید بر اساس اون این انرژی رو در جهت مثبت به کار بگیرید