طرحواره درمانی می تواند به افراد کمک کند تا الگوهای فکری و رفتاری زیربنایی و تداوم شرایط سلامت روان را شناسایی کنند. رویکرد درمانی عناصری از درمان شناختی رفتاری ، نظریه دلبستگی ، و تعدادی از رویکردهای دیگر را ادغام میکند و CBT را از طریق کاوش در احساسات، روشهای مقابله ناسازگار، و منشاء نگرانیهای سلامت روان گسترش میدهد.
متخصصان سلامت روان با کسانی که به دنبال درمان هستند کار می کنند تا منشأ هر گونه نیاز عاطفیبرآورده نشده را کشف کنند. از طریق طرحواره درمانی، افراد غالباً بهتر میتوانند احساس ارزشمندی و کفایت خود را ایجاد کنند، روشهای ایجاد روابط پرورشی را کشف کنند، و اهدافی را توسعه دهند و به آنها دست یابند تا به سمت یک تجربه زندگی سالم و شاد کار کنند.
دکتر جفری یانگتوسعه طرحواره درمانی را در اواسط دهه 1980 شروع کرد، پس از اینکه دریافت که درمان شناختی رفتاری برای برخی افراد کمتر از دیگران مفید است، به ویژه آنهایی که نگرانی های شخصیتی مزمن دارند. او مفاهیم گشتالت ، روابط ابژه ، رویکردهای سازه انگارانه و روانکاوانه را در قالبی واحد که بر نقاط قوت خاص هر روش متمرکز بود، ترکیب کرد.
اولین موسسه در سال 1990 در منهتن افتتاح شد. تعدادی از مطالعات انجام شده با این رویکرد نشان داد که این روش درمانی بسیار موثر برای شخصیت مرزی است و تحقیقات در مورد توسعه بیشتر طرحواره درمانی و نشان دادن اثربخشی آن امروزه ادامه دارد. اخیراً، طرحواره درمانی نیز با مدیتیشن ذهن آگاهی ترکیب شده است تا رویکرد معنوی تری را شکل دهد.
هنگامی که نیازهای عاطفی – نیازهای اساسی فرد برای محبت، راهنمایی، عشق، سرپناه و ایمنی – در دوران کودکی برآورده نمیشوند، افراد ممکن است با کمبودهایی در تواناییهای خود وارد بزرگسالی شوند تا راههایی برای برآورده شدن این نیازها، مستقل و از طریق روابط سالم با دیگران بیابند. . طرحواره درمانی مبتنی بر این باور است که طرحواره های ناسازگار اولیه بر اساس این تجربیات نامطلوب دوران کودکی شکل می گیرند. این طرحوارههای ناسازگار، که میتوان آنها را بهعنوان روشهایی توصیف کرد که افراد رویدادهای زندگی و رفتار دیگران را تفسیر میکنند، میتوانند بعداً زندگی را مختل کنند: افراد ممکن است انتخابهای ناسالم داشته باشند، روابط سمی ایجاد کنند، مهارتهای اجتماعی کاملاً توسعهیافته ندارند، در الگوهای رفتاری مخرب شرکت کنند، وضعیت ضعیفی داشته باشند. احساس قضاوت و تجربه احساس بی ارزشی یا شک به خود.
شناسایی و اصلاح طرحواره های ناسازگار در طرحواره درمانی نقش اساسی دارد. کشف منشأ نیازهای عاطفی برآورده نشده فرد و یادگیری ایجاد روابط پرورشی از طریق طرحواره درمانی می تواند به افراد کمک کند تا احساس ارزشمندی و کفایت خود را ایجاد کنند.
تکنیک های درمانی مورد استفاده در این فرآیند ممکن است شامل موارد زیر باشد:
برای درمان مؤثرتر شرایط سلامت روانی که افراد را در بسیاری از دوره ها و جنبه های زندگی آنها تحت تأثیر قرار می دهد توسعه یافت، پس از اینکه دکتر یانگ متوجه شد نه تنها درمان برخی از نگرانی ها به ویژه دشوار است، بلکه جنبه هایی از این شرایط همچنان برای برخی افراد مشکل ایجاد می کند، حتی پس از درمان به طور کلی موثر
مطالعات انجام شده در مورد طرحواره درمانی نشان می دهد که این نوع درمان اغلب در رسیدگی به موارد زیر موثر است:
نشان داده شده است که طرحواره درمانی به ویژه در درمان شخصیت مرزی موثر است و تحقیقات نشان می دهد که افراد تحت درمان با نرخ کمتری نسبت به سایر انواع درمان ترک طرحواره درمانی را ترک کردند.
علاوه بر این، طرحواره درمانی پتانسیل را به عنوان درمانی برای شخصیت خودشیفته نشان داده است . ممکن است تحقیقات بیشتری برای ایجاد طرحواره درمانی به عنوان یک درمان موثر برای خودشیفتگی ضروری باشد، زیرا افراد با شخصیت خودشیفته معمولاً داوطلبانه به دنبال درمان نیستند.
انجمن بین المللی طرحواره درمانی (ISST) برای درمانگرانی که می خواهند طرحواره درمانی را تمرین کنند، آموزش و گواهی می دهد و همچنین یک پایگاه داده آنلاین از درمانگران آموزش دیده در ارائه طرحواره درمانی را نگهداری می کند. طرحواره درمانگران معمولاً پیشینه کاملی در درمان بیماری های مزمن سلامت روان و نگرانی های مربوط به شخصیت دارند.
برای دریافت گواهینامه استاندارد در طرحواره درمانی، افراد باید:
خود درمانی و نظارت همتا به عنوان بخشی از فرآیند صدور گواهینامه به شدت توصیه می شود.
گواهینامه پیشرفته نیز ارائه می شود. پس از اتمام یک برنامه صدور گواهینامه پیشرفته، پزشکان واجد شرایط دریافت گواهینامه به عنوان سرپرست یا مربی هستند و پس از سه سال تمرین، برنامه های آموزشی را اجرا می کنند.
شکل نسبتا جدیدی از مداخله روانشناختی است و تحقیقات در مورد این رویکرد درمانی هنوز در حال ظهور است. بررسی اخیر تحقیقات در مورد طرحواره درمانی شواهد اولیه ای از اثربخشی پیدا کرد، اما همچنین به ضرورت یک پایگاه تحقیقاتی جامع تر در رابطه با نتایج مثبت و مقرون به صرفه بودن اشاره کرد.
یکی از نگرانی های عمده در مورد طرحواره درمانی به هزینه و مدت زمان درمان مربوط می شود. با توجه به اینکه برای درمان مشکلات مزمن کار می کند، درمان اغلب طولانی تر و هزینه بیشتری نسبت به سایر مداخلات مبتنی بر شواهد محدود زمانی دارد. اما از آنجایی که شرایط مزمن سلامت روان اغلب برای سازمانهای مراقبتهای بهداشتی پرهزینه میشود، طرحوارهدرمانی ممکن است در نهایت هزینه کمتری نسبت به هزینههای مرتبط با بیماریهای مزمن در صورت عدم درمان موفقیتآمیز داشته باشد.
منابع: