امروزه ما بیش از گذشته شاهد کودکآزاری در خانواده هستیم و هر روزه این معضل ریشهدارتر میشود و تحقیقات نشان میدهد در جوامعی که زورگوی در آن حاکم است آزار به کودکان آسان و کم هزینه میباشد و عواقب بد روانی برای کودک بجا میگذارد.
خشونت و زورگوی در کودکان اثر سوء میگذارد و این در بزرگسالی خود را نمایان میکند، زیرا کودک به دلیل خشم و تنبه خانواده از کودکی آموخته به والدین خود پاسخ مثبت بدهد و گوش به فرمان آنها باشد و اگر خلاف خواسته خانواده عمل کند مجازات میشود و این رفتار الگوی کودک میباشد تا در بزرگسالی به هر «نه» با خشونت برخورد کند و گاهی هم با افسردگی او همراه میشود.
ما برای داشتن یک جامعه سالم و عاری از هر گونه خشونت، ابتدا باید با خشونت در محیطهای کوچکتر مانند خانواده مبارزه کنیم و همانطور که شاهد هستیم کودکآزاری در خانوادهها بسیار متداول میباشد.
کودکان بیپناهترین انسانها هستند که بدون اینکه بدانند چرا؟ مورد خشونت خانواده قرار میگیرند، ولی خوشبختانه در کشور ما این پدیده نسبت به کشورهای دیکر کمتر میباشد، و این کودکان به علت «ترس» از خانواده و یا دسترسی نداشتن به قانون و اینکه نمیدانند چگونه این معضل خانواده را حل کنند همچنان قربانی میشوند. برای رفع خشونت در خانواده بایستی تمامی افراد جامعه، قانون و کارشناسان مجاب شوند که این معضل اجتماعی را با روشهای کارشناسان درمان و در اختیار عموم قرار دهند.
تحقیقات زیادی در رفتارشناسی خانوادهها انجام شده و خشونت و آزار به کودک در بعضی از خانوادهها و جوامع توسط فرهنگ حاکم بر آنها تایید شده و این رویه را یک رفتار طبیعی میدانند.
منشا این خشونت نشات گرفت از درون پدران و مادرانی است که احساس میکنند سلطه خود را از دست دادهاند و میخواهند با اعمال خشونت به خواسته خودشان برسند. بیشک کودکی خود را در محیطی خشن قرار داشتهاند و از بزرگترها و اطرافیان خود احترام ندیدهاند و خود الگوی میشوند تا به دیگران این نوع رفتار خشونتآمیز را اعمال کند و به اشخاص ضعیفتر از خود همچون کودکان با خشونت و زورگویی رفتار نماید. این رفتار ناشی از یک عقده سرکوب شده در دوران کودکی میباشد و فرد هر گاه فرصت پیدا کند این رفتار خشونتآمیز را که از کودکی آموخته نمایان کند. این افراد هنگامی که در محیطی قرار میگیرند که بر آن محیط کنترل ندارند و یا احساس میکنند کسی آنها را دوست ندارد و مورد احترام نیستند، از این مسئله احساس شرم میکنند و باعث میشود که آنها با رفتارهای غیرعادی این شرم را بخواهند تخلیه کنند مثلا با کتک زدن و مسخره کردن افرادی که باعث ایجاد این شرم در آنها شدهاند جبران میکند.
کودک در هنگام تنبیه به این فکر نمیکند که به چه دلیلی تنبیه شده است و چرا بزرگترها او را تنبیه میکنند به تنها چیزی که فکر میکند که مورد خشونت و تحقیر قرار گرفته است.
هنگامی که خشونت در خانواده شروع میشود کانون گرم خانواده تبدیل به یک محیط سرد و غیرصمیمی میشود و این محیط سرد و پراسترس کودک را دچار ترس، اضطراب و دیگر ناهنجاریهای اخلاقی میکند. محققین امر روانشناسی کودک معتقدند هستند که این رویه خشونتآمیز میتواند در دراز مدت اعتماد به نفس کودک را کم و احساس شرم او را تقویت میکند و این کودک الگوی میشود که در بزرگسالی همان رفتارهای خشن را در مورد کودکان خود اجرا کند و خشونت نشات گرفته از فشارهای درونی و بیرونی میباشد که به یک فرد تحمیل شده است. و هنگامی که کودک در برابر این خشونت و آزار سکوت اختیار میکنند اطرافیان مجدد این خشونت را به او اعمال میکنند.
مهمترین عللهای خشونت را میتوان؛ علل اجتماعی، فرهنگی، روانی، استرس، دلواپسی نگرانی و افسردگی نام برد و همچنین محیطهای ناآرام و فیلمهای سرگرم کننده خشن کودکان تاثیر بسزایی در این نوع رفتار دارد.
شیوع تعارض خانوادگی، عدم صمیمیت مابین پدر و مادر، زد و خورد، خانواده از هم گسیخته ، طلاق و فرزندانی که توسط تک والد نگهداری میشوند ، میتوانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند. همچنین والدین که معتاد هستند و یا مشکلات شخصیتی دارند از جمله عوامل رفتار پرخاشگرانه در کودک میباشند و این را باید به یاد داشت که کودکان بیشتر از طریق مشاهده آموزش میبینند.
والدین باید مراقب رفتار خود باشند تا کودک آموزش رفتارهای ناهنجار را از کودکی آموزش نبینند و در برابر هر رفتار مخالفی واکنش خشونتآمیز نشان ندهند، کودکان خیلی سریع یاد میگیرند و به خاطر خود میسپارند و در دراز مدت آن رفتارها را اعمال میکنند.
منبع:تریبون آزاد
2 Comments
سلام من ۱۱سالم هست و عاشق یه پسر ۱۴ساله شدم چیکار کنم؟؟
خیلی به کمک نیاز دارم
هر بار که میبینمش به منو من میفتم
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم تجربه این احساسات کاملا طبیعی هست اما بهتر است در احترام به احساسات خود به شرایط سنی که هردوی شما دارید توجه کنید هردوی شما در سالهای اولیه نوجوانی قرار دارید و خب تجربه این احساسات و گرایش به جنس مخالف زیاد می شود اما نیاز است که واقعیت را نیز در نظر داشته باشید شما در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر می توانید در مورد این احساسات تصمیم گیری بهتری داشته باشید .