چکیده
ناباروری فرایندی همراه با استرس و مشکلات روانشناختی متعدد است. این پژوهش درپی مشخص کردن میزان رضایت مندی از زندگی زناشویی دربین زنان نا بارور درمقایسه با زنان بارور میباشد.
مقدمه
ناباروی ازجنبه های مختلف زندگی فرد راتحت تاثیر قرار داده و میتواند یکی ازپدیده هایی باشد که تأثیرات عمده ای رادر زندگی زوج ها بخصوص زنان بگذارد. این پدیده در فرد بعنوان یک نقیصه تلقی شده و میتواند باعث بوجود آمدن عدم هویت شخصی، جنسی و نداشتن اعتماد به نفس کافی در شخص شود که این مسئله باعث احساس غم و حقارت در فرد میشود.
بحران ناباروری همراه با استرس فیزیکی، معیشتی، روانی و جامعه شناختی جنبه های مختلفی اززندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. نداشتن فرزند یک ناکامی تلقی میشود و فرد رادچار احساس نقص کرده و شخص احساس میکند که زن یا مرد کاملی نیست. نازایی با احساس کمبود در زندگی، نداشتن هویت شخصی و جنسی، عدم کنترل شخصی، عزت نفس و سلامت میشود که در پی آن شخص احساس غم، ترس، حقیر بودن و ناتوانی میکند. این احساسات مشابه هر فقدانی مانند از دست دادن عزیز می باشد. در کل تجربه های استرس زا باعث کم شدن کنترل شخصی در زندگی شده که نداشتن کنترل کافی باعث ایجاد احساسات کم ارزش بودن، عدم کفایت و نهایتا به ضعف در سازگاری اجتماعی منجر میشود. تحقیقات نشان داده که معضلات روانشناختی درنتیجه ناباروری میتواند عاملی در شدت گرفتن ناباروری باشد. استرس و نگرانی درناباروری عملکرد فیزیولوژیک بدن راتحت تاثیر مستقیم قرار داده و ناباروری را تشدید می کند در مقابل افرادی که ازاحساس آرامش برخوردار هستند احتمال باروری درآنها افزایش مییابد. ازطرفی پژوهش های زیادی وجود دارند که نشان دهنده این مطلب است که حوادث ناگوار میتوانند بهزیستی روانی راتحت تأثیر قرار دهند و در آن اختلال ایجاد کنند که موجب بروز مشکلاتی مانند افسردگی و فشار شود. بنابراین ناباروری ماهیتی تنش زا دارد و میتواند با تنیدگی به کاهش سلامت روانشناختی فرد منجر شود. فشارهای ایجاد شده در نتیجه ناباروری بر ارتباطات فردی، جامعه شناختی و زندگی مشترک تأثیر میگذارد و می تواند باعث فقدان تعادل روانی زوج ها و کم شدن رابطه بین آنها و طلاق منجر شود. مطالعات نشان داده که تقریبا نیمی از زنان که دچار ناباروری هستند ازسازگاری کافی برخوردار نیستند و در روابط خود با همسرانشان با مشکل مواجه هستند. پژوهش ها نشان میدهد که زوج های نابارور نسبت به زوجهای بارور رضایت کمتری از ارتباط زناشویی دارند. جهت بررسی اثر ناباروری بر رابطه جنسی، رضایت از زندگی مشترک و فشار، مطالعاتی انجام شده و مشخص شد که درطی مراحل درمان، استرس بصورت معنی داری افزایش مییابد و احساس رضایت از ازدواج کم میشود. دربرخی مطالعات نیز مشخص شد که نمرات دریافت شده بوسیله ی زوجها در سازگاری روابط جنسی در تفاوت معنی دار دو دسته نابارور و بارور وجود نداشت، با این وجود نمرات کسب شده در زوجین نابارور در مقابل زنان و مردان بارور در شیوه کنترل حل مسائل بطور روشنی تفاوت دارد. بمعنی اینکه همبستگی مثبت در سازگاری روابط زناشویی و روش های مثبت و کارآمد حل مسائل وجود دارد.
اخیرا تعدادی از محققان در حوزه سلامت روانی، با الگو برداری ازکارایی مثبت روانشناختی، پنداشته و در قالب اصطلاح بهزیستی روانشناختی به مفهوم سازی پرداخته اند. اعتقاد این گروه بر این است که سلامت مفهومی چند بعدی بوده بر ناتوانی و بیمار ندانستن، احساس شادی و بهزیستی رادر بر میگیرد. در دهه گذشته، براساس این مسئله الگوی بهزیستی روانشناختی از 6 عامل تشکیل شده است: نگرش مثبت، ارتباط مثبت با دیگران، استقلال و توان پایداری دربرابر فشارهای اجتماعی، هدف مند بودن و معنا دادن به زندگی، رشد یافتگی، و مسلط بودن بر محیط زندگی. یک پژوهش با هدف سنجش بهزیستی روانی در خانم های تحت درمان ناباروری انجام شده که نتایج آن نشان از سلامت روانی کم تر این اشخاص در مقابل افراد عادی بوده و خانم های تحت درمان ناباروری از سطح اضطراب و فشار بیشتری نسبت به گروه مورد تحقیق نشان داد. هر چند زنان نابارور از خود یک شخصیت نابهنجار نشان ندادند، ولی در الگوی مثبت وابستگی زوجها و علائم روانشناختی نسبت به گروه کنترل متفاوت بودند. زنهای نازا نسبت به زندگی خود نارضایتی بیشتری نسبت به افراد دیگر نشان میدهند و اکثر این اشخاص از سلامت روانی برخوردار نیستند. بر این اساس استرس در نتیجه ناباروری بر شیوه زندگی اثر منفی دارد.و زنان نابارور مشکلات بیشتری دررابطه با احساسات منفی دارند. در گروه بیماران بیشتر تغییرات در رابطه با زوجها نشان داد که رابطه ی جنسی دربین این گروه دارای جهت منفی میباشد.
تعدادی از محققین بر این باورند که نازایی یک تحول بسیار تنش زا برای زوجها بوده و زندگی زناشویی آنان راتحت تأثیر قرار داده و مشکلات زیادی رادر روابط آنها به وجود میآورد. درمواجهه با این مشکل مشکلات زیادی مانند مشکل دربرقراری ارتباط با دیگر افراد، کنش وری جنسی، تصمیم گرفتن، و بهداشت هیجانی و عاطفی و تحول روانشناختی، در زوجهای نازا بوجود میآید. در کل، محققین زیادی در رابطه با تأثیر نازایی بر رابطه های زوجین نظرات مشابهی ندارند. گروهی بر این باورند که درطی مراحل تشخیص مشکل و درمان باعث ایجاد ارتباط صمیمی اکثر زوجها میشود و آنان احساس نزدیکی بیشتری نسبت به یکدیگر خواهند داشت. در مقابل تعدادی از محققان کاهش سازگاری زوجین رادر پی نازایی، بیان کردند. آنها بر این باورند که نازایی باعث افزایش اختلافات و نزاع های زوجین در بین زوجهای نازا میشود.
بدلیل اختلاف نظرهای زیادی که در نتایج مطالعات انجام گرفته و مهم بودن آن ازنظر فرهنگی و جامعه شناختی بالاخص برای زنان مطالعات ناباروری با توجه به ابعاد روانی- اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. در نتیجه این پژوهش که با هدف بررسی میزان بهزیستی روانی و رضایت زناشویی درزنان بارور و نازا انجام گرفته است.
مقیاس بهزیستی روانشناختی درسال 1989 بوسیله ی کارول ریف ابداع شد. این آزمون شامل 84 پرسش و 6 عامل میباشد. شرکت کننده ها در یک مقیاس 6 درجه ای مخالف و موافق سوالات راپاسخ میدهند. تعداد 47 سوال بصورت مسقیم و 37 سوال بصورت عکس نمره گذاری میشود. ریف جهت بررسی روایی این ابزار و سنجیدن ارتباط آن با ابزارهای سنجش وصفت های شخصیتی رامیسنجد و نیز یک شاخص بهزیستی روانشناختی هم بشمار میرفت ازابزارها سنجش مانند میزان تعادل عاطفی برادبورن، رضایت داشتن از زندگی نیوگارتن و احترام بخود روزنبرگ بهره گرفت. نتیجه همبستگی این آزمون با هر کدام ازاین مقیاس ها قابل پذیرش بود. در نتیجه این ابزارها از نظر کاربردی روا بحساب میآمدند. آلفای کرونباخ، جهت پذیرش خود، ارتباط موثر با دیگران، استقلال، مسلط بودن بر محیط، و رشد شخصیتی گزارش شد.
پرسشنامه شاخص رضایتمندی زناشویی توسط والتر دبلیو هادسن ابداع شده است. که درآن شاخص رضایت مندی زناشویی، ابزاری دارای 25 سوال است که جهت اندازه گیری میزان، دامنه و شدت مشکلات یا رضایت مندی زوجین دررابطه زناشویی تهیه شده است. در این شاخص، ویژگی های مد نظر یک کل واحد منظور نمیشود، بلکه دامنۀ رضایت یا مشکلات مرتبط با رابطه ازنظر زن و مرد، اندازه گیری میشود. در این شاخص میزان سازگار بودن زناشویی سنجیده نمیشود، چون امکان دارد یک زوج با وجود اختلافات یا عدم رضایت شدید، از سازگاری خوبی برخوردار باشند. میزان شاخص رضایت زوجین بدین صورت است که برای هر کدام از سوالها درطیف هفت درجه لیکرت نمره گذاری میشود. به این روش که اول سوالات چهار، دو، هفت، ده، دوازده، چهارده، پانزده، هجده، بیست و دو و بیست و چهار عکس میشود؛ به این معنی که گزینۀ همواره، نمره 1 و گزینه هیچوقت، نمره هفت کسب میکند، سپس جمع نمرات بالا با نمره های بقیه سوالات جمع شده و هر چقدر نمره شخص بالاتر بوده، میزان رضایت زناشویی شخص بیشتر است.
این شاخص دارای ضریب آلفای کرونباخ 96/0 میباشد که نشان میدهد همسانی درونی بالایی وجود دارد. دراین شاخص دارای ضریب همبستگی 96/0 در شیوه بازآزمودن درطی دو ساعت، دارای یک اعتبار کوتاه مدت عالی است. این شاخص رضایت زوجین از یک روایی همزمان عالی برخوردار بوده و با آزمون سازش زناشویی لاک ولای همبستگی معنی داری رانشان میدهد. همینطور شاخص رضایت مندی زناشویی ازروایی خوب و معناداری برای تمایز زوج های دارای مشکل و زوج های بظاهر بدون مشکل برخوردار است. همینطور این شاخص رضایت دارایی روایی سازه ای مناسب است و با معیارهایی که نباید همبستگی مثبت داشته باشد، بطور مثال مقیاس هایی مانند رضایت جنسی و معضلات زناشویی همبستگی معنی داری رانشان نمیدهد.
نتیجه
پژوهش حاضر نشان میدهد که زنان نابارور درمقابل زنان بارور،ازسلامت و بهزیستی روانشناسی کمتری برخوردارند. تجربه ناباروری در فرد پریشانی هیجانی عمیق و بسیار شدیدی راتحمیل میکند که این خود دلیل و منشأ تداوم استرس های روانشناختی و اجتماعی است. در مقابل ناباروری عکس العمل منفی شدید صورت میگیرد. ازجمله غم، انگار، مشکل اعصاب، اضطراب، کم شدن کنترل، سرزنش، افسردگی و احساس عدم کفایت شخصی و جنسی، کاهش اعتماد به نفس درنتیجه شرایط بهزیستی روانشناختی آنان در مقابل زنان بارور کم تر است.
زنان بارور در مقوله های پذیرش خود، ارتباط موثر با دیگران، احاطه داشتن بر محیط، و رشد شخصیتی و در کل بهزیستی روانشناختی بالاتری نسبت به زنان نابارور دارند. درزنان نابارور در مقابل واکنش اطرافیان و خانواده با چالش های متعددی مواجه میشوند در جامعه ما به دلایل فرهنگی و گستردگی بیشتر خانواده و تأثیر اطرافیان در زندگی زوجها، مشکل ناباروری ازدارای بعد عمیق تری است و تأخیر در حاملگی و کنجکاوی دیگران موجب ایجاد فشار و نگرانی زوجین و درنتیجه منزوی شدن زوج ها میشود. بعلاوه زنان نابارور درطی دوره درمان به دلیل تحمل درد و طولانی بودن مدت درمان دچار واکنش روانی و اجتماعی در آنها میشود. بنابراین آنها زمان کمتری را برای برقراری ارتباط با دیگران دارند پس پایین بودن اعتماد به نفس و ارتباط موثر با اطرافیان باعث محدود شدن شبکه اجتماعی آنان و ارتباطا اجتماعی پایین آنها خواهد شد. علاوه بر این تبیین عدم عزت نفس میتوان این امر را درنظر گرفت که مادربودن به زندگی شکل خاصی میدهد و نقش اجتماعی فرد مشخص میشود و شخص بر جنبه های مختلف زندگی خود کنترل بیشتری خواهد داشت. بنابراین زنانی که از قدرت باروری برخوردار نیستند، احساس کم ارزشی و فقدان کفایت و احساس ناتوانی کرده و خود را ناقص تلقی میکنند بنابراین از وضعیت جسمانی خود احساس نامطلوبی دارند و ازاحساس پذیرش پایینی نسبت به خود برخوردارند.
همچنین فشارهای حاصل از نابارور موجب کم شدن تسلط بر محیط و رشد شخصیتی وقت و انرژی زیادی ازاین زنان گرفته و باعث محدود شدن علایق و تلاش های آنها جهت رسیدن به رشد و ازدست دادن فرصت ها خواهد شد و باعث تاثیر منفی درکیفیت زندگی آنان خواهد شد و باعث کاهش انگیزه ی آنها و تنزل حرفه ای آنان میشود. شخص نسبت به تفریحات و انجام امور معمول زندگی و دلسردی نسبت به تسلط بر محیط و مشخص کردن اهداف شخصی خواهد شد.
ازسوی دیگر مشخص شده هدفمندی در زندگی و استقلال بین دو گروه بارور و نابارور تفاوت معنی داری وجود ندارد برخی ازمحققان با دیدی مثبت نسبت به مقوله ناباروری نگریسته اند و آنان بر این اعتقاد هستند که با داشتن امید به موفق بودن درمان میتوان به زندگی هدف بخشید و این امر میتواند به سازگاری شخص بر محیط کمک کند. درمقابل زنان بارور بدلیل عدم تحقق در رسیدن به هدف پرورش صحیح فرزندان سطح رضایت مندی اززندگی کاهش مییابد.
علاوه بر این این پژوهش نشان داد که بین دو گروه زنان بارور و نابارور ازنظر رضایت اززناشویی تفاوتی چندانی وجود ندارد هر چند زنان نابارور ازنمرات پایینی نسبت به زنان بارور برخوردارند ولی این به این مسئله چندان معنی دار نبود. پیشرفت های علمی درزمینه فناوری باروری یکی ازعواملی است که باعث امیدواری زنان نابارور گردیده و باعث شده است که زنان نابارور کمتر درروابط زناشویی شان دچار مشکل شوند و نشان دهنده این مسئله باعث شده است که امر ناباروری موجب ناخشنودی این افراد نشود بلکه درطی مراحل درمان میتواند موجب تقسیم استرس و افزایش صمیمت بین زوجین شود.
برای بیشتر زوجها ناباروری فقط یک مشکل فیزیکی نیست بلکه باعث ایجاد مشکلات روانشناختی و عاطفی شود و بی توجهی به این مشکل میتواند آثاری زیانباری بدنبال داشته باشد.
درمان های فیزیکی ناباروری کافی نبوده و توجه به نیاز های روانی زوجهای نابارور بخش مهمی درموفق بودن درمان ناباروری است و میتواند زوجین تحت درمان راتحت تاثیر قرار داده و آنها نیاز بیشتری به حمایت روانی دارند که بتوانند ازپیامدهای مخرب و احساس شرم ازناباروری جلوگیری کنند. استرس های روانی میتواند باعث آموزش نامناسب بیمار و عدم هماهنگی مراحل درمان شود. افراد نابارور احساس درماندگی کرده و آنها رادرچار مشغله فکری ذهنی متناسب با مشکل خود میکند. بنابراین گروه درمان فقط درمقابل افرادی نیستند که نیاز به درمان فیزیکی دارند بلکه ازنظر عاطفی و روانی نیز نیاز به حمایت دارند. این پژوهش تاثیر ناباروری رابر سلامت روانشناختی مورد تاکید قرار داده و میتوان گفت ازپیامدهای مثبت آن تقسیم استرس و فشار بین زوجین است که زوجین رابه ادامه زندگی مشترک ترغیب میکند. بنابراین میتوان گفت که رابطه معنی داری بین ناباروری و سلامت روانشناختی وجود دارد. که میتواند سطح زضایت مندی زوجین اززناشویی راتحت تاثیر قرار دهد که موجب شده متولیان بهداشت برای رفع مشکلات ناشی ازناباروری تصمیمات و تمهیداتی رااتخاذ کنند که بهترین شیوه سرمایه گذاری درپیشرفت اقتصادی و اجتماعی درزمینه ناباروری را به زوجین یاری رسانند.
منابع
آخوندی، محمدمهدی (1382)، آشنایی مقدماتی با ناباروری، فصلنامه بهداشت باروری.
بیانی اصغر، محمد کوچکی، عاشور بیانی، علی(1387)، روایی و پایایی مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی.