آیا می دانید چرا افراد می گویند “حالم بده چکار کنم” و ” حالم خوب نیست ” ؟
این که فرد می گوید حالم بده😔 یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است که محدود به احساس ناراحتی یا تجربه بحران های تهدید کننده زندگی نیست و نیاز به تشخیص سریع و درمان خوب دارد. حالم بده چکار کنم
اگر این موضوع در مراحل اولیه به خوبی تشخیص داده شود با توجه به تجویز دکتر از طریق مصرف دارو، شرکت در جلسات روان درمانی یا حتی تغییر شیوه زندگی، شخص به طور قابل توجهی بهبود خواهد یافت.
مهم ترین مسئله برای جملاتی همچون حالم خوب نیست یا حالم بده😔 ، این است که در ابتدا دلیل اصلی مشکل را تشخیص دهیم.
گاهی اوقات دلیل جمله حالم خوب نیست مشکلات خواب است. تغییر الگوی خواب گاهی اوقات به صورت بی خوابی رخ می دهد و گاهی اوقات به صورت خواب بیش از حد معمول است.
بیداری خیلی زود یکی از نشانه های رایج این حالت روحی وروانی است.
گاهی اوقات افراد مبتلا به این حالت به عنوان اضطراب یا پرخوابی در مکانیسم مقابله درمان می شوند.
این تغییر در اشتها می تواند منجر به کاهش شدید وزن یا افزایش وزن شود. برخی از افراد مبتلا به این حالت حاد قادر به تمرکز نیستند. حالم بده چکار کنم
گاهی اوقات مردم در روزنامه نیز مشکل در خواندن و یا پیگیری ماجراهای مجموعه تلویزیونی دارند و برای آنها تصمیم گیری، حتی تصمیم عادی روزانه نیز مشکل است.
افراد مبتلا به این حالت معمولا احساس خستگی می کنند و مرتب جمله حالم خوب نیست را بیان می کنند، به آرامی فکر می کنند.
و قادر به انجام فعالیت های روزمره طبیعی نیستند. افراد مبتلا به این حالت ممکن است علاقه خود را به انجام فعالیت های روزمره از دست بدهند یا ظرفیت شادی و لذت شان کاهش یابد.
بعضی افراد مبتلا به این حالت، به غیر از احساسات غم انگیزشان، از سردرد یا مشکلات معده نیز شکایت دارند. یکی از نشانه های افرادی که مرتب جمله حالم خوب نیست را بیان می کنند داشتن افکار منفی است.
این حالت یکی از شایع ترین حالت های روانی در جهان کنونی است به گفته سازمان بهداشت جهانی، سیصد و پنجاه میلیون نفر یعنی پنج درصد جمعیت جهان، از این حالت در زندگی خود رنج می برند.
حالم بده چکار کنم
در ایالات متحده، شانزده میلیون نفر نیز دارای این علادم اند و تقریبا سی درصد آن ها با داروهای و سایر روش های درمان ها درمان می شوند.
اگر این حالت درمان نشود، می تواند احتمال وابستگی به الکل و مواد مخدر را افزایش دهد در این مورد، احتمال خودکشی در فرد بالاتر خواهد رفت.حالم بده چکار کنم
همه ما گاهی اوقات بدبخت، تنها، خسته و ناراحتیم این احساسات بیش از یک یا دو هفته طول نمی کشد و بنابراین با زندگی ما تداخل ندارد و در ان اختلال جدی ایجاد نمی کند.
گاهی اوقات دلیل خاصی برای جمله حالم خوب نیست وجود دارد، گاهی اوقات فقط از غم و اندوه می آید. ما اغلب خود را در پشت خودمان قرار می دهیم و نیازی به کمک به دیگران نداریم.
اما گاهی اوقات این مشکل جدی در زندگی ما می شود که زندگی عادی ما را مختل می کند و نیاز به پیگیری، مشاوره روانشناختی و درمان دارد.حالم بده چکار کنم
در معرض این حالت بودن کم کم سبب بروز حالت هایی شدید از بی حالی، رخوت و بی حوصلگی و افسردگی خواهد شد و به شدت زندگی فرد را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
پس با توجه به مطالب مهم گفته شده اگر از دسته کسانی هستید که مرتبا می گویند:
منبع:مشاوره-خانواده.com
154 Comments
سلام من الهام هستم من همسرم الان دوسال ازدواج کردیم و توی این دوسال بیشترش با دعوا بوده مادرشوهرم یک زن بیخیال و اخمو… پدرشوهرمم ی آدم دروغگو از این آدمای بلوف زنه.. فقط همسرم توی خانواده شون خوبه بنظر شما این زندگی خوبه یانه
با سلام خدمت شما دوست عزیز
لطفا اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم صحبت کنیم.
۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
۲٫ مشکلات شما با همسرتان بر چه موضوعاتی می باشد؟
۳٫ ویژگی های پدر شوهر و مادرشوهرتان چه تاثیری بر زندگی شما دارد؟
۴٫ واکنش شما در مشکلات و بحث ها نسبت به همسرتان چگونه می باشد؟
من یه پسر ۱۹ ساله هستم که از ۱۱ سالگی عاشق دختری بودم که فامیلمون بود و همدیگه رو خیلی دوست داشتیم که خانواده هامون فهمیدن در اصل یعنی کل تایفمون فهمیدن که فقط مشگلشون سن ما بود رسیدم ۱۸ سال گفتن ماشین نداره هرکاری کردم به هر کاری دست زدم ماشینو خریدم دو طبقه خونه ساختم که الان یعنی دوماه پیش این اتفاق افتاد یعنی فتنه گری زن های فامیلمون نزاشتن که بشه مادرم رو سر لج گذاشتن که نه مادرم میگه یا من یا اون بخدا اصلا حالم خوب نیس دلم خودکشی میخاد کمکم کنید
سلام به شما آقا مهرداد
احساساتی که به این خانم دارید قابل احترام می باشد اما دقت کنید که ما از شروغ نووانی شروع به سرمایه گذاری روانی بر این ارتباط کرده اید خب این باعث می شود که فشار روحی زیادی را تجربه کنید .
در این مسیر در کنار احترام به احساسات خود اهمیت زیادی دارد که به شرایط سنی و رشدی خودتان و این خانم هم توجه کنید.
بهتر است تصمیم گیری در مورد این موضوع در احترام به خانواده در مسیر تعامل و مشورت با آنها باشد پس بهتر است که در زمان مناسبی با بیان درک ناراحتی و نگرانی های مادر در مورد احساسات و معیارهای انتخابی خود صحبت کنید .
در این مسیر بهتر است که هم برای پاسخ به نگرانی ها خانواده و هم شناخت بهتر خودتان و این خانم برای مشاوره پیش از ازدواج تصمیم گیری کنید.
هرچند فشار روحی زیادی به شما وارد است اما خودکشی راحل هیچ مشکلی نیست و در این مسیر اگر شما اقدام به خودکشی کنید خب در کنار نداشتن وجه خوبی در مورد شما و مسیر رفتاری و تصمیم گیریتان خب نشان از شرایط روحی بهم ریخته شما دارد بهتر است که بهبود شرایط روحی خود را در اولویت قرار بدهید با بهبود شرایط روحی می توانید در این مسیر نیز با کمک روانشناس تصمیم گیری بهتری داشته باشید و حتی در صورت نیاز با خانواده نیز صحبت می شود.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/حضوری تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۸۹۵
من دخترم ،۱۷ سالمه، کلاس دوازدهمم ی مدتیه واقعا حالم بده و نمیدونم چیکار کنم..مشکل بخصوصی ندارم و هر چی فک میکنم نباید اینجوری باشم ولی ناخوداگاه از درون خوب نیستم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اطلاعات بیشتری از او ضاع روحی خودتان و مدت زمانی که این روحیات را دارید در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم؟
۲٫ برنامه روزانه شما چگونه می باشد و؟
۳٫ روابط شما با همسالان و خانواده چگونه می باشد؟
۴٫ در چه زمان هایی احساس بهتری دارید؟
کسی هست که بتونم باهاش صحبت کنم؟کسی میتونه کمکم کنه؟ خیلی مشکلم جدیه
سلام در همین قسمت سوالتان را ارسال کنید
حالم بده چه کار کنم
سلام به شما دوست عزیز در مورد شرایط روحیتان و چیزی که حالم شما را بد کرده است و همچنین شرایط سنی که دارید اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
سلام ما میخوایم ازیه شهری بریم ومن تواین جاعاشق یه پسری شدم واونم عاشقمه دارم دیوونه میشم خواهش میکنم کمکم کنیدتروخدا
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساسات شما قابل احترام می باشد اما اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ شما چند سال دارید؟
۲٫ با این فرد رابطه دارید؟
۳٫ معیارهایتان برای انتخاب این فرد چه ویژگی هایی می باشد؟
سلام دوست عزیز
من حدود ۵ سال نامزد بودم یعنی عقد کرده بودیم….خیلی در این دوران زجر کشیدم و اذیت شدم،از بس زجرم داد جدا شدم.پس از جدایی نتونستم فراموشش کنم و حالم اصلا خوب نمیشه.الان ۶ ماه هست که جدا شدیم،هیچی نمیتونه حالمو خوب کنه.همش ب این فکر میکنم چرا باید انقدر زجر بکشم.دلم آرامش میخواد.سالهاست ارامش ندارم.به خودکشی بارها فکر کردم….
سلام به شما سارا جان
قابل درک می باشد که طلاق می تواند برای شما با فشار روحی زیادی همراه باشد اما دقت کنید که با توجه به شرایط روحی که شما دارید ممکن است پذیرش و عبور از این مرحله برای شما با دشواری بیشتری همراه باشد و با توجه به علایمی که بیان می کنید بهتر است یک دوره مشاوره حمایتی و یا شناختی دریافت کنید تا بتوانیم در این زمینه به شما کمک کنیم تا به مرحله پذیرش برسید و علایم خودکشی نیز در شما بررسی شود تا بتوانیم در کنار بهبود شرایط روحی به شما کمک کنیم تا بتوانید از این رابطه به عنوان یک تجربه برای بازسازی آینده و تصمیم گیری بهتر استفاده کنید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۳۰۴
با توجه به شرایط فعلی اگر امکان مشاوره حضوری ندارید بهتر است از مشاوره تلفنی استفاده کنید چون داشتن افکار خودکشی برای شما یک زنگ خطر برای مراجعه به روانشناس حساب می شود .
سلام من یکتا هستم. ۱۳ سالم هست . این چند وقته با یه مشکلاتی رو به رو شدم که واقعا به هیچ کس نمی تونم بگم که بهم کمک کنه. واقعا به یه آدم افسرده تبدیل شدم.خیلی حالم بده. با هیچ کس دیگه راحت نیستم.خیلی کم میخندم و اونام از ته دل نیس. اگر یکم دیگه این موقعیت ادامه پیدا کنه نمیدونم واقعا قراره چه بلایی سر خودم بیارم.دیگه نمی تونم. شاید بتونم یه ماه یا دو ماه تحمل کنم . ولی دیگه نه. دیگه بعدش نمی تونم.
سلام به شما یکتا جان
این علایمی که بیان می کنی می تواند علایم افسردگی باشد و می تواند با تغییراتی در تغذیه و خواب که با کاهش و یا افزایش همراه باشد و همچنین کاهش عملکرد درسی و نداشتن احساس شادی در کنار اینکه عملکرد درسی شما نیز می تواند افت کند و روابطت با خانواده و دوستان نیز تحت تاثیر قرار می گیرد .
در افسردگی ممکن است در بیشتر تایم روز شما احساس غم و اندوه کنی و افکار مرگ داشته باشی که در این صورت برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم نیاز است به صورت حضوری به روانشاس مراجعه کنی تا در جلسات درمان باهم بیشتر صحبت کنیم و شما بتونی مسیر بهتری برای پایخ به احساسات و افکاری که تجربه می کنی پیدا کنی .
در این مسیر بهتر است با مادر و یا پدر صحبت کنی و بیان کنی که از نظر روحی در شرایط مناسبی قرار نداری و می خواهی از یک روانشناس کمک بگیری و توضیح بده که مراجعه به روانشناس نیازی به مصرف دارو ندارد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۹۰
سلام دختری هستم ۱۹ ساله حدودا چهار پنج سال میشه که مدام درگیر مشکلات مختلف هستم
از این وضعیت خسته شدم شدیدا احساس تنهایی میکنم و حس میکنم واسه کسی مهم نیستم خیلی خیلی کم پیش میاد جایی بهم خوش بگذره با خانوادمم راحت نیستم از بس که نمیفهمن من چی میگم و چی میخوام و مشکلم چیه کمبود محبت دارم با این ک یک رابطه عاطفی سه ساله دارم
خیلی ناراحتم دلم میخواد برم جایی دور از همه باشم یا حتی بمیرم و راحت شم لطفا کمکم کنید
سلام به شما فاطمه جان
داشتن احساس نا امیدی ، غم و اندوه ، نداشتن روابط سازنده با خانواده و دوستان ، تمایل به مرگ و یا خودکشی ، و… می تواند اگر به مدت دو هفته ادامه یابد افسردگی تشخیص گذار شود و این علایم می تواند با نشانه های دیگری چون اختلال در خواب و تغذیه و همچنین کاهش اعتماد به نفس و سرزنش کدن خود همراه باشد .
در این مسیر دقت کنید که شما در سن نوجوانی قرار دارید و میزان زیادی از حساسیت های شما مربوط به این سن نیز می باشد که می تواند شدت افسردگی را افزایش بدهد پس بهتر است در این مسیر در اولین گام برای بهبود شرایط روحی خودتان به صورت حضوری به رواننشاس مراجعه داشته باشید تا بتوانیم در این زمینه به شما کمک کنیم تا شرایط روحی بهتری را تجربه کنید و بتوانید برای رسیدن به خواسته ها و یا بیان نیازها و احساسات خودتان از راحل های بیشتری و متفاوت تری استفاده کنید .
عموما در حالت افسردگی و نوجوانی راحل های مورد استفاده ضعیف می باشد که فرد مرگ و یا خودکشی را به عنوان راحل انتخاب می کند و با گذراندن راحل های حل مسئله می تواند نتیجه گیری بهتری داشته باشد.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۷۴۱
حالم خرابه
سلام محمد هستم تقریبا حدود یک سالی میشه حالم خوب نیست نه کامل هر چند روز یا چند هفته میاد و شاید به مدت چند روز باقی میمونه مشکل خاصی ندارم و دقیقا موارد بالا وجود داره مثل خواب زیاد مثلا صبح بیدار میشم ولی دلیلی ندارم از جام پاشم برای همین بازم میخوابم یا دراز میکشم در رحالی که کلی درس و …. همش اعصابم خورده اخمام توهم هست بعضی وقتا اضطراب شدید میگیرتم واصلا نمیفهمم دارم چیکارمیکنم بدونه هیچ دلیلی و روی رفتار اطرافیانم مخصوصا کسایی که دوسشون دارم بسیار حساس هستم بیش از اندازه و این بیشتر خودمو ازار میده خسته شدم
سلام به شما دوست عزیز
در این مورد ممکن است شما دچار افسردگی باشد و در این مسیر برای اینکه بتوانیم به شما کمک کنیم نیاز است که مصاحبه بالینی به صورت حضوری صورت گیرد و مدت زمان و شدت علایم شما بررسی شود و تشخیص گذاری دقیقی صورت گیرد و در مکنار آن پروسه مشاوره شما طراحی شود تا بتوانیم رد یان مسیر به شما کمک کنیم.
دقت کنید که موضوع مهم در اینجا این است که شما با شرایط روحی روبرو می شوید که عملکرد شما را تحت تاثیر قرار می دهد و روابط شما را با مشکل مواجهه می کند و این نشان از این است که موضوع مهمی وجود دارد که باید بررسی و درمان شود.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۳۰۴
سلام
من دیشب فهمیدم بابام خیانت کرده البته قبلا هم من به بابام شک کرده بودم ولی خیلی راحت خودمو با دلایل مسخره گول می زدم بابام را خیلی دوست داشتم نمی تونم باهاش بد رفتار کنم چون چه بخوام و چه نخوام پدرمه و گردنم حق داره ولی وقتی به کارش فکر می کنم حالم خیلی بد می شه می خوام تصمیم بگیرم چجوی باهاش رفتار کنم نمی دونم فکر کردن به این موضوع خوبه یا نه ?
البته می تونم خودمو بزنم به نفهمیدن و تمام سعیمو کنم که دیگه به این موضوع فکر نکنم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که روبرو شدن با این شرایط که خلاف باورهای شما نسبت به پدرتان هست برایتان با فشار روحی زیادی همراه هست اما دقت کنید که این خیانت به ارتباط پدر با شما ارتباطی ندارد چون ایشان در جایگاه پدریشان به نظر می رسد که رفتارهای مناسبی دارند پس بهتر است سعی کنید که ارتباط خود را با پدر به این موضوع وصل نکنید و در کنار احترامی که برای ایشان قائل هستید اگر به خیانت ایشان اگاه هستید در زمان مناسبی بدون هیچ گونه توهین و یا قضاوت کردن ایشان با ایشان در مورد آگاهیتان و احساسی که از این موضوع دارید صحبت کنید و اگر صحبت حضوری برایت امکان پذیر نیست میتونی اونو پیام کنید .
دقت کن که خیانت پدر یک ارتباط با مادر هست که بهتره شما وارد اون نشید و اجازه بدید خودشان این مشکلات را برطرف کنند.
سلام من ۱۷ سالمه و حس میکنم بدون هیچ دلیلی دائما حالم خوب نیست از همه دور شدم حوثله هیچ کس و ندارم با خانواده با پرخاش حرف میزنم و از این موضوع واقعا ناراحت میشم ولی دست خودم نیت جدیدا هم همش سر درد های بدی دارم فقط دلم میخواد یکی بهم بگه خوب علت این رفتارام چیه؟؟
سال کنکور این چیزا فکر میکنم طبیعی باشه ولی من نمیتونم کنترلش کنم و به تمرکز و اعصابی نمونده برام دیگه البته این روز خوبم و خنثی یک روز همه چیز رو اعصابمه و همین شیوه ادامه داره
آیا من نیاز به مشاور دارم یا خودم باید حلش کنم؟
سلام به شما دوست عزیز
این علایم نشان می دهد که شما از نظر روحی در شرایط مناسبی قرار ندارید و نیاز است که برای بررسی دقیق آنچه از نظر روحی تجربه می کنید به صورت حضوری و یا حداقل تلفنی وارد پروسه روانشناسی شوید تا مصاحبه بالینی صورت گیرد و در جلسات درمان به انچه شما از نظر افکار و احساسات و هیجانات تجربه می کنید پرداخته شود و بتوان در این مسیر به شما کمک کرد .
دقت کنید که شرایط روحی می تواند با نشانه های بدنی همراه شود پس این سردرهای شما نیز بی ارتباط با شرایط روحیتان نمی باشد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
سلام ۱۴سالمه عشقم چندماهی میشه ولم کرده هرچی بهش گفتم بررد بر نگشت از اون روز به بعد حوصله هیچکس هیچزیو ندارم هرشبم با گریه میخوابم نمیدونم واقعا چیکنم میشه کمکم کنید؟
سلام خسته نباشین من ۲۶سالمه ۲سال نامزد بودم و ۶ساله هم ازدواج کردم ۲تا بچه دارم دخترم ۳سالشه و پسرم ۱سالشه از بچگی سختیای زیادی کشیدم پدرومادر طلاق گرفتن و منو خونواده پدریم بزرگ کردن بماند که اونجا خیلی اذیت شدم و برای فرار ازشون ازدواج کردم متاسفانه شوهرم دست بزن داره و فحاشی میکنه بریدم دیگه واقعا از زندگی خسته شدم جرعت هیچ کاریو ندارم خیلی عصبیم کوچکترین چیز عصبیم میکنه و از کوره درمیره با بچه هام دعوا میشه بیشتر با دخترم واقعا در عذابم اصلا حس خوشبختی ندارم همسرم مهندسه و با خونوادش از اول زیاد رفت و امد نداشتم دستش تنگه پول خواستنی بیشتر وقتا فکرای وحشتناکی سرم میزنه دوهفتس پروپرانول میخورم که شاید اعصابم اروم شه بریدم تروخدا کمکم کنین پشتوانه ای ندارم طلاق بگیرم واقعا نمیدونم چیکار کنم اگه بشه قرصم معرفی کنین واقعا نمیتونم برم دکتر الان
سلام به شما ساناز جان
قابل درک هست که تجربیات گذشته و یا این سبک رفتاری همسرتان برای شما با فشار روحی زیادی همراه می شود اما در این مسیر دقت داشته باشید که اشتباهات شما از زمانی شروع شده است که برای فرار از یک موقعیت بدون شناخت و بررسی لازم وارد پروسه ازدواج شده اید چون در این حالت تصمیم گیری بیشتری هیجانی می باشد و فرد به امید بهبود موضوعات مهمی را نادیده می گیرد .
در این مسیر دقت داشته باشید که مصرف دارو بدون تجویز پزشک می تواند برای شما آسیب زا باشد پس از مصرف خودسرانه خوداری کنید .
در مورد روابط زندگی مشترکتان اینکه روش همسرتان در زمان مشکلات مبنی بر کتک زدن و یا فحاشی مسیر اشتباهی می باشد شکی وجود ندارد اما در این مسیر برای اینکه بتوانیم به بهبود زندگی مشترکتان کمک کنیم نیاز است که شما و ایشان برای بررسی سبک رفتاری و شخصیتی و نوع تعاملی که دراید به روانشناس مراجعه داشته باشید .
چون رفتارها و سبک شخصیتی و شرایط روحی هردوی شما در روند روابط و نتیجه گیری های که از تعاملات خود خواهید داشت تاثیر زیادی دارد .
در کنار اینکه دقت کنید که وقتی شما از نظر روحی در شرایط مناسب نباشید اینکه بر روند رفتاری شما با فرزندانتان نیز تاثیر داشته باشد اتفاق قابل پیش بینی هست پس حتی اگر همسرتان مایل به طی کردن این مسیر نبودند بهتر است شما برای بهبود شرایط روحی خودتان اقدام کنید چون حتی جدایی و یا ادامه مسیر با این سبک به شرایط روحی بهتر شما نیاز دارد .
سلام من دختری ۱۷ ساله ام… سال پیش وارد ی رابطه عاطفی شدید شدم و بشدت وابستگی داشتم ی سال این روند ادامه پیدا کرد ولی اون پسر همیشه منو اذیت میکرد شک میکرد تهمت میزد با اینکه ۲۴ سالش بود ولی همش قهر میکرد و من سمتش میرفتم درنهایت اخر این همه زجر کشیدنا جلو همه بهم گف بدرد هم نمیخوریم مامانم از این جریان اطلاع داشت و نزاش دیگ راه ارتباطی باشه منم الان اصلا بهش فکر نمیکنم و برام مهم نیست… بعد از ۱ ماه دوری از نت و مجازی خودم و جمع و جور کردم و بخودم اومدم زندگیمو دوباره شروع کردم و همه چی خوب شد ی چند ماه ولی بعدش یهو همه چی بهم ریخ .. ت زندگیم همه چی خوبه فقد حالم خوب نیس اصلا یجوریه ک یهو گریم میگیره انگیزه برای بهترین چیزایی ک دوسشون داشتم از دست دادم میخام تنها باشم هیچی نمیخام فقد ارامش میخام … خیلی وقته ارامش ندارم و این باعث شده از خیلی کارا عقب بمونم هیچی حالمو خوب نمیکنه خاهش میکنم کمکم کنین من میلی ب زندگی کردن ندارم دیگ
سلام به شما مبینا جان
ببین عزیزم شما رد سن نوجوانی قرار دارید و در این سن گرایش به جنس مخالف بیشتر می شود اما ممکن است بخاطر شرایط سنی و نیازهای عاطفی و جنسی و.. که تجربه می کنید موضوعات مهمی را نادیده بگیرید با توجه به توضیحات شما این فرد با افکار پارانوئید روبرو بوده است و ممکن است حتی بعد شخصتی این فرد نیز به اختلال شخصیت پارانوئید نیز نزدیکی داشته باشد اما در اینجا قصد تشخیص گذاری نداریم اما این افراد عموما با شک و سوء ظن های مداوم و دیدگاهای منفی و رفتارهای همراه با عصبانیت و خشم و.. به دیگران و مخصوصا شریک عاطفی خود پاسخ می دهد و ادامه دادن رابطه با این افراد می تواند مشکلات زیادی را برای شما ایجاد کند و حتی در صورت ازدواج مشکلات زیادی برای شریک عاطفی این افراد رخ می دهد .
بهتر است به احساسات و گرایش به رابطه با جنس مخالف احترام بگذارید اما دقت کنید که شما در شرایط سنی حساسی قرار دارید و این روابط می تواند برای شما ها همراه با آسیب های روحی و حتی جسمی همراه شود پس بهتر است به خودتان فرصت بیشتری بدهید تا در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر در مورد این روابط تصمیم گیری کنید .
در مورد علایم جدیدی که بیان می کنید این علایم می تواند نشان از افسردگی در شما داشته باشد پس بهتر است که به صورت حضوری یا تلفنی وارد روند مشاوره شوید و با روانشناس نوبت دریافت کنید چون برای کمک در مورد بهبود شرایط روحی شما نیاز است که چند جلسه مشاوره طی شود و در این مسیر شما با شناخت بهتر افکار و احساسات خود و طی کردن روند بهبود می توانید شرایط بهتری را تجربه کنید .
سلام من حالم بده یه گروهی منو اذیت کردند ، خیانت دیدم با خانواده ام قطع رابطه ام ، فرزند و شوهر دارم ، چیکار کنم ،، حالم بده
حالم خیلی بده خیلی خسته هستم دیگه اون روحیه شاد رو ندارم همش یه گوشه نشستمو سرم توی گوشیم هست نصبت به خوانوادم سرد شدم امیدی برای زندگی ندارم سیگار میکشم با اینکه فقط ۱۴ سالمه خودکشی کردم دستم رو با تیغ زدم از همه کس و همه چیز بدن میاد هیچ چیز نمیتونه خوشحالم کنه من حتی از روز تولدم متنفرم چون روزی بود که به این دنیا لعنتی امدم از هیچ چیز نمیترسم با خودم خیالبافی میکنم تا از دنیای خوانوادم دور باشم توی اتاقم و گوشیم دنیای خودمو ساختم عین دیونه ها با خودم حرف میزنم هر روز حالم بدتر و بدتر میشه و خیلی بده این شبا اواب ندارم روزا یا خیلی میخوابم یا نمیخوابم درکل نابود شدم توی ۱۴ سالگی ۳ ساله شروع شده و هر روز بدتر میشم و فشار تواتواده بیشتر بهم میگن برو بمیر برامون مهم نیست خسته هستم همش استه هستم و دراز میکشم که باعث شده هیچ تحرکی نداشته باشم و چاق بشم اصلا حوصله و حال درس خوندن رو ندارم و به زور درس میخونم و خیلی خیلی حالم بده میتونید کمکم کنید ؟ یه راهی بهم بگید دارم نابود میشم
سلام به شما فاطمه جان
قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی و مشکلات زیادی همراه می باشد اما دقت کنید که این علایمی که شما بیان می کنید نشان های افسردگی می باشد که می تواند در عملکرد فرد اختلال ایجاد کند در افسردگی احساس درونی نافذ و پایداری که در آن درک و نگرش فرد نسبت به خود ، دیگران و در کل نسبت به محیط اطراف عمیقا تحت تاثیر قرار میگیرد.
افسردگی را بیشتر انسان ها حداقل یکبار در زندگی خود تجربه می کنند و یک بیماری قابل درمان محسوب می شود اگر شما بدانید که مشکلتان چیست و در این مسیر روند درمانی خود را به کمک متخصص طی کنید .
افسردگی با علایم زیر خود را نشان می دهد البته میزان این علایم و شدت آن در افراد مختلف متفاوت هست :
احساس ناراحتی، پوچی یا درماندگی از نشانه های اصلی افسردگی است
کجخلقی، فوران خشم یا پایین آمدن آستانهی صبر به افسردگی و علایم آن مرتبط است
بیمیلی به انجام فعالیتهای لذتبخش، از رابطه جنسی گرفته تا ورزش نیز از نشانه های اختلالات روانی مرتبط با افسردگی است.
اختلال در خواب، ازجمله بیخوابی یا پرخوابی یکی از نشانه های بیماری روانی افسردگی است.
خستگی و پایین بودن انرژی و زمانی که همهی کارها در نظر فرد طاقتفرسا است، نشانه افسردگی است.
اختلال در اشتها، شامل بیمیلی به غذا و کاهش وزن یا پرخوری و افزایش وزن به ناراحتی اعصاب و این بیماری مرتبط است.
اضطراب، پرخاشگری و بیقراری از نشانه های اصلی افسردگی است.
حرکت، تفکر یا صحبت فرد کند میشود
احساس بیارزشی و عذاب وجدان، تمرکز روی شکستهای گذشته و سرزنش خود از نشانه های اصلی افسردگی است.
اختلال در تمرکز، یادآوری و تصمیمگیری از نشانه های افسردگی شدید است
فکر به مرگ و یا اقدام به خودکشی که شما نیز آن را تجربه می کنی از علائم افسردگی شدید است.
درد فیزیکی مثل سردرد یا کمردرد که علت مشخصی ندارد میتوان از علائم افسردگی و کرونا باشد.
اگر ۵ مورد از این علایم به مدت دو هفته وجود داشته باشد می توان برای فرد تشخیص افسردگی داد اما افسردگی با کمک متخصص قابل درمان هست بهتر است از پدر و یا مادر بخواهید که شرایط مراجعه حضوری را برای شما ایجاد کنند تا در روند درمانی بتوانیم به شما کمک کنیم تا شرایط بهتری را تجربه کنید .
سلام به شما تینا جان
خب پریود شدن شما به این معنا هست که شما وارد سن بلوغ شده اید و این یک روند طبیعی برای همه خانم ها می باشد که این دوران را تجربه کنند و نشان از سلامت شما دارد .
اینکه شما در این سن بیشتر به روابط عاطفی و جنس مخالف توجه کنی یک امر طبیعی هست اما عزیزم شما تنها ۱۳ سال دارید و در اول نوجوانی قرار دارید اگر بخواهید بیش از اندزاه بر این روابط و موضوعات تمرکز کنید خود را در معرض آسیب زیاد قرار می دهی چون هنوز زمان زیادی داری تا بتوانی در این مورد زمانی که به هویت کامل رسیدی و دوران بلوغ را پشت سر گذاشتی تصمیم گیری داشته باشی .
اینکه پریود شدن در ذهن شما چه معنای دارد از اهمیت زیادی برخودار می باشد در کنار اینکه نیاز است که بررسی کنیم که این احساسات و افکار آیا تنها در زمان پریودی رخ می دهد و یا در زمان های دیگر هم وجود دارد .
در این مسیر بهتر است با مادر صحبت کنی نیاز به بیان جزئیات نیست اگر دوست نداری اما از ایشان بخواه تا شرایط مراجعه حضوری یا تلفنی را به روانشناس برایت ایجاد کند تا بتوانی در این مسیر به کمک متخصص شرایط روحی بهتری را تجربه کنی و مسی رشدی بهتری را طی کنی.
سلام سوگند هستم ۳۲ ساله من دو سال هست تو یه رابطه ای هستم که با یکی که از خودم کوچکتره رابطه عمیق و ارتباط دارم خیلی شدیدا بهش وابسطه هستم و طی این دو سال هم خانه بودیم و تمام خرج و مخارج با من بوده و همیشه منو بخاطر گذشتم و زندگیم ازار میداد و من بخاطر دوست داشتن شدید همیشه تحمل کردم بارها خواستم برای همیشه کنار بزارم و نتونستم و اون اقا میدونه من خودم میرم و باز برمیگردم الان چند روزه باز رابطه رو قطع کردم اما حالم شدیدا بده از همیشه بدترم انگار بهش اعتیاد دارم میدونم ازم داره سو استفاده میکنه بهم بی احترامی کرد و کلی دعوا و کتک اما نفس تنگی میگیرم تپش قلب دارم و تمام کارای روزمرگیم و نمیتونم انجام بدم اینقدر حالم بده که تو این دو سال از بس بهم بی اعتمادی داده و منو سر خورده کرده واقعا خودمو فراموش کردم زندگی کردن و خندیدن و اروم بودن و فراموش کردم تعادل ندارم دیگه تصمیم نمیتونم بگیرم هر لحطه تصمیم و عوص میکنم و نمیتونم درست زندگی کنم لطفا کمکم کنید من واقعا نمیدونم چی درسته دلم میخواد خودم راحت کنم خیلی حس بدی دارم امشب باز بهش زنگ زدم با وجود اینکه بهم بی احترامی کرد و منو میشناسه خیلی راحت مثل همیشه قطع کرد و رفت اما حالم بده و تماما خواب ندارم لطفا منو راهنمایی کنید من دوباره با اون اقا در ارتباطم و دوباره شروع کردم اما اصلا دلم نمیخواست خودم برم دنبالش و میدونست من برمیگردم از خودم عصبانیم که چرا نمیتونم کنترل کنم رابطه رو و چرا مدام باید دنبالش باشم و پیگیر اما برای اون مهم نیس
سلام به شما سوگند جان
ببین عزیزم احساساتی که نسبت به این آقا دارید قابل احترام می باشد اما عزیزم دقت کن که این شرایط نشان از وابستگی دارد و این باعث می شود که شما با تمام آسیب هایی که این رابطه برای شما دارد بازهم به آن ادامه می دهید اما عزیزم دقت کن که یک رابطه طولانی برای اینکه کنار گذاشته شود نیاز است که شما به خودتان فرصت بدهید گاهی ترس از تنهایی باعث می شود که شما سالها در یک رابطه اشتباه بمانید .
دلبستگی و وابستگی دو مفهوم در روابط عاطفی هستند. در دلبستگی روابط پایدار و دائمی میان افراد شکل میگیرد و این رابطه میتواند در میان خانواده، دوستان و یا هر شخص دیگری باشد. دلبستگی باعث رشد روانی افراد میگردد و همچنین افرادی که آن را تجربه میکنند از اعتماد به نفس بالا، آزادی عمل و رضایت از زندگی برخوردارند و عاشقی بدون قید و شرط دارند.
اما در وابستگی فرد بدون عشق خود نمیتواند زندگی کند و به شدت به فرد مقابل وابسته است و افراد هیجاناتی مانند اضطراب، غم و شادی و… را تجربه میکنند. افراد وابسته احساس میکنند که آزادی خود را از دست دادهاند و یک احساس ناامنی از رابطه را احساس میکنند. با این حال وابستگی میتواند سالم و یا ناسالم باشد که در وابستگی سالم، هر دو طرف به خواستههای یکدیگر توجه کرده و برای نیازهای همدیگر ارزش قائل هستند اما در وابستگی ناسالم فرد سعی دارد تا طرف مقابل را به سلطه خود درآورد و او را تحقیر کند.
در دلبستگی احتمال از دست دادن فرد مقابل را میدهید، اما نمیخواهید به هر قیمتی فقط فرد را نگه دارید. اما در وابستگی فرد تنها به از دست ندادن و رها شدن فکر میکند. ترس از طرد شدن باعث میشود بیشتر مسائل و ناراحتیهایی که به وجود میآیند را پنهان، و فرد وابسته زندگی و خواستههای خود را برای فرد مقابل رها کند.
در این مسیر بهتر است قبل از تصمیم گیری برای برگشت به روانشناس مشاوره حضوری داشته باشید چون شما نیاز دارید که شرایط روحیتان برای بهبود یابد تا بتوانید در این مسیر در شرایط روحی بهتر در مسیر رشدی خود گام بردارید .
سلام عزیزم ممنون از پاسختون
از دید بقیه من یه ادم ضعیف و سست هستم خود اون اقا منو ضعیف میبینه و اینکه هر بلایی سرم میاره میدونه جایی نمیرم با وجود تمام کارایی که من انجام میدم و اون راحت هر وقت دلش میخواد هست و میدونه من نمیرم میخوام تعییر کنم بتونم من قبلا اینجوری نبودم اما تو این دو سال خیلی زیاد عوص شدم و نتونستم جدا بشم من خیلی دوستدارم رها بشم از این شرایط و یه ادم محکم و قوی که بتونه جلو تمام مشکلات بایسته و محکم باشم و برابر ترس هام قوی کجا باید مشاوره بگیرم و ادامه بدم
سلام.من ۲۷ سالمه،یه پسر ۷ ساله و یه دختر ۷ماهه دارم
همسرم معتاد به تریاک وپسر پیش فعاله،پسرم تحت نظر دکتر دارو استفاده میکنه
خیلی تحت فشارم،حس میکنم روانم بهم ریخته و اصلا خوب نیستم
همسرمو خیلی دوست دارم ولی اعتیادش خیلی عصبیم کرده و پسرم خیلی کارای خطرناک میکنه و همش استرس دارم و گریه میکنم
سلام به شما فاطمه جان
قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما در این مسیر بهتر است در احترام به احساساتی که نسبت به همسرتان وجود دارد در مورد شرایط روحی و دیدگاه و احساسات خود نسبت به اعتیاد ایشان باهم در زمان مناسبی صحبت کنید چون نیاز است که برنامه و دیدگاهای ایشان مورد بررسی قرار بدهید چون اگر ایشان تمایلی به ترک اعتیاد نداشته باشند نمی توان در این مسیر به ایشان کمکی کرد چون در اولین گام برای ترک بینش و خواست خود ایشان اهمیت دارد .
در مورد فرزندتان نیز بهتر است که اگر داروهای او عملکرد لازم را در بهبود عملکرد او ندارد نیاز است که مجدد به روان پزشک او مراجعه داشته باشید تا در دوز و ای نوع دارو تغییراتی ایجاد شود در کنار اینکه بهتر است که رفتار درمانی نیز در کنار دارو درمانی برای بهبود عملکرد رفتاری برای او ایجاد شود تا بتوانید شرایط بهتری را برای فرزندتان ایجاد کنید تا بتواند مسیر رشدی بهتری را تجربه کند.
اما عزیزم در این مسیر شرایط روحی خودت از اهمیت برخودار می باشد و نیاز است که به خودت و نیازها و احساساتت نیز توجه داشته باشی تا بتوانی در این مسیر با همسرت و فرزندت برای بهبود شرایط همراهی کنی اما در این مسیر همراهی آنها نیز با شما نیاز می باشد تا این شرایط در مسیر بهتری تجربه شود.
سلام ، دخترم ۱۶ سالمه .
چند ساله خیانت پدرم به مادرم و فهمیدم ، خیانت پدرم باعث شد خانوادمون خیلی سرد بشه و پدرم اصلا خوب بلد نیست برام پدر خوبی باشه و باهمدیگه سردیم
پدر و پادرم از همدیگه جدا شدن و هردوتاشون الان متاهلن ، وًضع مالیمون خیلی خوب نیست و هم این و هم فشار تحصیل و گذشته خیلی اذیتم میکنه ، حس میکنم نمیتونم دیگه قوی باشم ، سال پیش بخاطر افسردگیم و وسواسیم قرص مصرف میکردم ولی قرص ها بخاطر ناراحتی قلبیم تاثیر بدی روم گذاشتن و دیگه ادامه ندادم ، یک ساله تلاش میکنم روی ایندم متمرکز باشم و دختر عاقل و قوی ای باشم ولی الان حس میکنم خیلی خسته شدم!
سلام من یک پسر تنهام خیلی افسرده هستم یک دختر میخوام و۱۴ سالمه هر دختری منو میخواد همینجا پیام بده جناب مشاور چیکار کنم؟
سلام به شما آقا امیر
شما وارد پروسه نوجوانی شده اید و خب تجربه این نیازها و احساسات در شما کاملا طبیعی هست اما دقت کن که اگر به مسیر پاسخ به این نیاز توجه نکنید و بخواهید وارد هر ارتباطی شوید و اینکه شرایط سنی و رشدی و همچنین اولویت های خودت را در نظر نداشته باشی این احساسات و نیازها می تواند برایت آسیب زا باشد پس بهتر است که زمان بیشتری به خودت بدهی شما در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر می توانید از مسیری که رشد و سازندگی دارد به این نیاز پاسخ بدهید.
حالم خیلی بده . همش خودمو بخاطر اشتباهاتم سرزنش میکنم.عمر خودمو و برادرم رو هدر دادم. حالم بده. از شدت استرس و ناراحتی همش تپش قلب و تهوع دارم. نمیتونم اروم بگیرم
سلام به شما فاطمه جان
درک میکنم که در شرایط روحی سختی قرار داری اما در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ شما و برادرتان چند سال دارید؟
۲٫ منظور شما از اشتباه چیست؟
۳٫ در زمان استرس چه افکاری دارید؟
۴٫ شرایط روحی شما تاثیر بر روابط و یا عملکرد کاری یا اجتماعی شما داشته است؟
سلام من زهرا هستم ۱۶سالمه حالم ی ساله خیلی بده هیچ دوستی ندارم البته داشتم ولی همشون بهم خنجرزدن و بدی کردن بهم و ولم کردن خانوادم خیلی تحت فشارم میزارن(بخاطر کنکور) خلاصهاصلا حال خوبی ندارم
از وقتی ک دوستام بهم نارو زدن افسده شدم ب ی ادم دیگه تبدیل شدم شخصیتم خیلی عوض شده ک خودم ب شخصه از این تغییر خیلی ناراضیم در ظاهر سعی میکنم شاد و عالی باشم ولی خیلی گوشه گیر شدم این روزام فکر ب خودکشی میکنم
از همه متنفر شدم فک میکنم همه دروغ میگن اصلا نمیتونم حواسم رو جمع کنم و درس بخونم حس خیلی بدی نسبت ب خودم دارم از خودم بدم میاد
سلام به شما زهرا جان
قابل درک سهت که این شرایط شما را نگران کرده است و می خواهید در شرایط روحی بهتری و با حمایت و ارتباط با خانواده و دوستان مسیر رشدی خود را طی کنید .
در این مسیر با توجه به شرایط درسی و افکار خودکشی و مشکلاتی که در زمینه ارتباط با دوستانت پیدا کرده ای نیاز است که شرایط روحی و مسیر ارتباطی شما مورد بررسی قرار گیرد بهتر است در این مسیر از پدر و مادر بخواهی شرایط مراجعه شما به روانشناس را ایجاد کنند تا بتواینم در طی جلسات به شما کمک کنیم در کنار بهبود شرایط روحی مسیر رشدی و ارتباطی خود را بهتر طی کنید.
سلام . من ۱۵ سالمه
عاشق یه دختر توی کلاس خودمون شدم فقط احساس عاطفیخیلی خیلی شدید که به خاطرش باخانوادم هم بارهادعوا کردم. من برای اون هرکاری میکنم. اونم در محازی خیلی با من خوبه اما از وثتی مدرسه حضوری شده به من محل نمیده. همش با دوستاشه اونا رو بغلمیکنه و… و من واقعا عاشقش هستم حسی که میدونم راجع بهش تحقیق کردم کاملا و با عقل سنجیدم
چیکارکنم بهم نزدیک بشه؟منم میدونم که اون دوستم داره ولی چیکارکنم توی مدرسه باهام یاشه؟ من در حدی عذاب میبینم که شب و روز گریه میکنم..دیکه زندگی بدون اون هیچ ارزشی برام نداره..هیچیه هیچی…چرا این دنبا تموم نمیشه پس؟نمیشه تمومش کنیم؟
سلام به شما زهرا جان
احساساتی که به دوستانت داری قابل احترام هست اما اگر این وابستگی باعث شود که با خانواده و یا در عملکردت دچار مشکل شوی خب در این حالت نیاز به بررسی دقیق تر دارد و بهتر است که با توجه بیشتری پیش بروی.
در این سن توجه و گرایش به روابط با دوستان بیشتر می شود و خب اگر در این مسیر هم مشکلی وجود دارد در زمان مناسبی می توانی با او صحبت کنی و دلیل این کناره گیری را جویا شوی.
اما زمانی که صحبت از وابستگی می شود بهتر است که شرایط شما و مسیر رابطه به صورت دقیق تر توسط روانشناس بررسی شود.
سلام خدمت شما من حالم ی سالی میشه ک خوب نیس با فرد های بودم و بعدش ک وابسته شدم ولم کردن و شکست خوردم و بعد از چن مدت خانوادم همه جریانا رو فهمیدن و گوشیمو ازم گرفتن و تو این چن ماه ک با کسی نبودم ی فردی امد تو زندگیم باور کنید منو از جونشم بیشتر میخاد ولی هم گوشی ندارم ک باهم در ارتباط باشیم و خانوادمم خیلی خیلی توی محدودیت قرارم دادن و بهم اعتماد ندارن و حتا وقتی میرم مدرسه توی مدرسه میشینن تا من بیام اون فردم حالش اصلا خوب نیس هرروز میاد دم مدرسه منو میبینه گریه میکنه خودمم خیلییی دوسش دارم هرروز به خودکشی فک میکنم حتا به خانوادم گفتم من اخر خودمو میکشم گفتن بهتر دیگه ابرومون ک نمیره الان من چیکار کنم
سلام به شما دوست عزیز
احساسات و نیازهایی که دارید قابل احترام هست اما در هرصورت با توجه به اینکه نوجوان هستید خب خانواده نگران شما می باشند و به همین دلیل هم نسبت به اینگونه روابط واکنش نشان میدهند بهتر است در احترام به احساسات خود دقت کنید که در چه شرایط سنی و رشدی قرار دارید چون سرمایه گذاری روانی بیش از اندازه بر این روابط می تواند شما را از دیگر اهدافتان دور کند.
در این مسیر بهتر است که به خودت و این آقا وقت بیشتری بدهی در آینده در شرایط سنی و رشدی بالاتر بازهم اگر این علاقه وجود داشت می توانید در این مسیر از طریق رسمی و قابل پذیرش خانواده ها برای شناخت بیشتر و تصمیم گیری اقدام کنید.
اما با توجه به میزان کنترل خانواده و شرایط روحی خودتان و داشتن افکار خودکشی بهتر است که در اول برای بهبود شرایط روحی خودت از پدر و مادر بخوایه که شرایط مراجعه به روانشناس را برای شما ایجاد کنند تا بتوانیم هم با صحبت با خود شما کمک کنیم در شرایط روحی بهتر بتوانی برای زندگیت تصمیم گیری کنی و هم با پدر و مادر شما در این مورد صحبت شود.
شما واسه ادامه زندگی چطور به خودتون انگیزه میدین؟ من دلیل خاصی نمیبینم برا درس و کارو زندگی
امیر عزیز مقاله انگیزه در سایت می تونی مطالعه کنه. نگاه کردن به نقاط مثبت سبب ایجاد انگیزه در فرد میشود. افراد زیادی به مرکز مشاوره مراجعه می کنند و درگیر بی انگیزگی و ناامیدی هستند که ما با روشهای روانشناسی به اونها کمک می کنیم شما هم می تونید امتحان کنید و زندگی خودتون نجات بدید.
سلام هفت سال پیش با پسری دوست شدم ک میگفت دوستم داره و بعد بهم میگفت ارایش کن همش ازم عیب و ایراد میگرفت بهم گفت خوشگل نیستی و دردوستیهای دیگر هم اینطور شد ولی دیگران بهم گفتن زیبا هستی اما همش حرفای اونها میاد درذهنم ک من چ چیزی کم داشتم یا چرا ازمن راضی نبودن و شاید واقعا خوشگل نیستم هرروز با خودم بهش فکر میکنم ازم ایراد گرفتن با اینک ایرادی ندارم زیباهم هستم اما خودم حس نمیکنم دیگ نمیدونم دیگ چی میخواستن کسیم زیاد سمتم نمیاد میگم ب خودم و وجودم شک کردم به زیباییم مشکلات دیگه ای هم دارم میتونید کمکم کنید نمیتونم خودم رو دوست داشته باشم همش نفرینشون کردم
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم شما شناختی که از خودتان میخواستید کسب کنید را به دیدگاه دیگران گره زده اید و خب این نشان میدهد که یا در دوران سنی بسیار کم وارد این روابط شده اید و یا اینکه هویت شما در بزرگسالی با ثبات مناسبی روبرو نبوده است که تایید و یا عدم تایید دیگران توانسته است باورهای شما را نسبت به خودتان تحت تاثیر قرار بدهد.
در هرصورت آنچه اهمیت دارد این است که شما بتوانید عزت نفس خودتان را بازسازی کنید و مسیر رشدی خودتان را طی کنید این احساس تنفر در کنار شناخت ناقص نشان از باورهای بنیادین و شرایط روحی شما دارد که در مسیر روان درمانی نیاز است به چالش کشیده شود تا شما بتوانید آنچه را خودتان مخواهید بردارید و با ان مسیر رشدیتان را ادامه بدهید.
سلام کسی هست باش صحبت کنم آروم بشم؟ خستمه مشکلاتم خیلی زیاد دارم روانی میشم بعضی وقتا حتی بفکره خودکشیم خدایا چکار کنم ممن
سلام به شما معصومه جان در مورد شرایط روحی و شرایط سنی که دارید اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
ممکن است مشکلات روحی و مسائل زندگی برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده باشد اما خودکشی اصلا راحل مشکلی نیست و خب شما با بهبود شرایط روحی می توانید مسیر های بهتری که سازندگی بیشتری برای شما دارند را در اینگونه مواقع انتخاب کنید.
سلام کمکم کنید من خیلی حالم بده
سلام به شما شیرین جان شما می توانید در همین قسمت سوال خود را ارسال کنید و با داشتن لینک جواب را در زیر سوال دریافت کنید.
سلام من و همسرم هرروز دعوا داریم جلو بچه هامون کوچیک هستن ناراحت میشن لطفا کمک همش فکر طلاق میکنیم
سلام به شما نسرین جان
ببین عزیزم اگر میازن بحث و دعواهای شما به اندازه ای زیاد می باشد که به فکر طلاق هستید و یا اینکه نمی توانید این مشکلات را مدیریت کنید و فرزندانتان در آنها از نظر روانی و رفتاری درگیر می شوند خب این موضوعی نیست که بتوان با نادیده گرفتن آن پیش رفت و خب بهتر است که با همسرتان برای مراجعه به زوج درمانگر صحبت کنید چون نیاز است که مشکلات، مسیر ارتباطی بین شماها، سبک رفتاری و شخصیتی هریک از شما دو نفر بررسی شود تا بتوانیم کمک کنیم با شناخت بهتر خودتان و فرد مقابل در مورد ادامه یا جدایی تصمیم گیری کنید و اگر است هریک از این مسیرها را انتخاب کنید در حالتی بهتر باشد که آسیب آن برای خودتان و فرزندانتان کاهش یابد.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۸۳
سلام من نگارم۲۳سالمه مادر و پدرم از هم جدا شدن من و خواهرم پیش پدرم زندگی میکنیم و هر چند وقت یکبار به مادرم سر میزنیم من به تازگی نامزد کردم و عاشق همسرم هستم اون هم همین طور خانواده آبرومندی دارن
مادرم خیلی اذیتم میکنه هی گیر مید زیاد پیش نامزدم نباشم به خانواده همسرم بی احترامی میکنه و ………….من دیگه تحمل این همه سختی و ندارم چند بار خواستم خودمو بکشم تا همه راحت بشن از دستم مسئولیت همه چی روشونه من بیشتر از خودم باید حواسم به خواهر کوچیک ترم باشه هیچ جا دیگه بهم خوش نمیگذره میشه کمکم کنید
منم دخترم حالم خوب نیست دلم میگیره گریه میکنم عصبی میشم نمیدونم چرا این حالتو دارم
من با یکی دوست شدم که خییلییییی دوسش دارم عاشقشم یعنی حاضرم به خاطرش هر کاری بکنم ولی اون همیشه اینجور نیست همیشه بام خوب نیست یه مدت فاصله میگیره من خسته شدم هیچکی رو ندارم تنهام اونم که همه کسم بود اینجوری میکنه و من واقعا عذاب میکشم
نمیدونم میخواد باش دوست باشم یا نه
کاش بم میگفت دوستم داره یانه
من هنوزم دوسش دارم اما اون نه چیکار کنم شاید مشکل از منه نمیدونم
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم احساساتی که دارید قابل احترام هست اما عزیزم دوست داشتن به این معنا نیست که قرار است شما خودتان را نادیده بگیرید یا هرکاری انجام بدهید در این مسیر مراقبت از خودتان اهمیت زیادی دارد .
در کنار اینکه خب بهتر است در این مسیر به شناختی که از هم به دست اورده اید دقت بیشتری کنید در مورد توقعات و نیازهای خود هم با ایشان صحبت کنید یا ایشان می توانند به آنها پاسخ بدهند یا اینکه شما باید تصمیم بگیرید می خواهید در رابطه ای به این شکل باقی بمانید یا خیر؟ در هرصورت ارتباط دو نفره می باشد و نیاز است که تا جایی که در توانمندی هریک از شما هست و به خودتان آسیب وارد نمی کند در رابطه توجه و مراقبت از هم داشته باشید و به نیازها و درخواست های یکدیگر پاسخ بدهید.
سلام من یه دخترم یه دوست دارم عاشقشم خیلی دوسش دارم اما اون اینجور نیست فک میکنم اون هر موقع تنهاست منو میخواد حالم واقعا بد میشه وقتی یه مدت هست یه مدت نه
چون این تنها دوستمه که دارم وقتی نیست مثل این دیونه ها میمونم حالم بد میشه نمیتونمم بش بگم تازه باش دوست شدم یه ۷ ماهی میشه
وقتی یا هم دعوا میکنیم اون اصلا براش مهم نی که منم هستم یا نه اصلا براش اهمیت ندارد که من باش قهر کردم همیشه خودم باید برم آشتی کنم که مقصر باشم چه نه
الان من تو سن اوج بلوغم خیلی روم تاثیر گذاشته حالمو بد کرده داره دیونم میکنه
دلم میخواد خودکشی کنم
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم اینکه روابط دوستی برای شما اهمیت دارد خب مناسب با شرایط سنیت است اما در این مسیر دقت کن که قرار نیست نه شما و نه دوستتان تمام تمرکز خود را بر این رابطه بگذارید و خب شما می توانید در زمان هایی که برای هردویتان امکان دارد باهم صحبت کنید و یا حتی در کنار هم باشید چون اگر بخواهید ایشان دائم در دسترس باشند این امکان پذیر نیست و خب این موضوع می تواند به مرور حتی باعث ایجاد مشکلات در روابط شما شود.
شما بهتر است که برای زندگی روزانه خودت برنامه ریزی داشته باشی در مسیر برنامه ریزی میزان تمرکز افراطی شما بر این روابط کاسته می شود و خب بتوانی ارتباط بیشتری را نیز با افراد بیشتری بسازید چون هرچقدر در این روابط خودت را محدود تر کنی خب این باعث می شود که اگر یکی از دوستان شما برای همراهی در دسترس نبود خب فرد دیگری حضور داشته باشد و یا اینکه شما کارهای لذت بخش دیگری هم برای انجام دادن داشته باشید.
سلام من دخترم ۱۸ سالمه
تو خونواده ۴ نفری زندگی میکنم از نظر نیاز های رفاهی هیچ مشکلی ندارم و به ظاهر خوشبختم ولی خانوادم هیچ احساسی بم ندارن در واقع کمبود محبت دارم تا یه سال پیش فک میکردم دوستام هستن میتونم مشکلمو فراموش کنم اما رفته رفته زیاد شده وقتی از مدرسه میام خونه دلم میگیره راستش الان شدم یه عقده ای دنبال یه راهم از همه اینا فرار کنم واسه اون تصمیم گرفتم ازدواج کنم با هر کسی ک باشه فقط میخام از اینجا برم ینی کارم درسته؟؟
سلام دوست عزیز من سیزده سالمه و واقعان دیگه خسته شدم پنج سال میشه که پدر و مادرم از هم جدا شدنو من با مادرم زندگی میکنم مادرم یک زن بداخلاقه که من حتی میترسم باهاش حرف بزنم به تا زگی هم داییم جلوی چشمام فوت شده نمیدونم با تمام اینا بازم نباید انقدر حالم بد باشه شدیدا احساس خستگی میکنم یا خیلی غذا میخورم یا دوسه روز هیچی نمیخورم همش تو اتاقم باکسی خیلی حرف نمیزنم بیشتر وقتها گریه میکنم و به شدت از اینده میترسم مثلا با خودم میگم من که دارم تو ایران زندگی میکنم وضعه مالی خوبی هم که ندارم پس قرار نیست به ارزوهام برسم به شدت به خودکشی فکر میکنم صبح تا شب فقط سرم تو گوشیه تا یادم بره چخبره و اینکه شاید مسخره باشه ولی من فن یک گروه موسیقی هستم که اتفاقا خیلی بهم کمک میکنن و حالمو خوب میکنن اما برادر و مادرم بهشون بی احترامی میکنن و این باعث میشه کلی گریه کنم همش دلم میخواد تنها باشم حوصله ی هیچکس رو ندارم دلم میخواد تو تاریکی بشینم و این منو خیلی اذیت میکنه و حتی باعث شده که درسام خیلی افت کنه ترخدا بگید چیکار کنم
سلام من ۱۶ سالمه وصعم خرابه پسره میخواد بیاد خونمون واقعا میترسم کمکم کنین
سلام به شما دنیا جان
ببین عزیزم اگر این آقا را خودتان دعوت کرده اید که خب بهتر است این دعوت را پس بگیرید اما اگر با تهدید و یا برای باج گرفتن و.. این درخواست را از شما دارند و یا می خواهند به زور وارد شوند نیاز است که شما حتما با پدر و مادر خود صحبت کنید.
در هرصورت مرابت از خودتان در اولویت قرار دارد.
سلام من ی دختر کلاس هفتم دواز ده ساله ک در یک سالگی بابام منو ول کرده ومامانم تا الان ازدواج نکرده بخاطرمن الان یکی رو پیدا کرده وقتی هست خیلی بهش توجه میکنه منو میندازه دور ولی پقتی نیست با من خوبه
چیکارکنم روز سب عصر نیمه شب و…. گریه میکنم
سلام به شما فاطمه جان
ببین عزیزم در هرصورت مادر شما در کنار ارتباط با شما می توانند با فرد دیگری هم ارتباط داشته باشند و خب اینکه یک نفر دیگر هم حضور داشته باشد به این معنا نیست که ایشان شما را دوست ندارد و یا شما را دور می اندازند . بلکه در زمان حضور دیگری خب احتمالا امکان اینکه مانند زمان تنهایی باهم ارتباط داشته باشید نیست .
بهتر است به نیازها و احساسات مادر در کنار احساسات و نیازهای خودت احترام بگذارید و در کنار احترام به انتخاب مادر در مورد نگرانی و احساسات خودت با ایشان صحبت کنی زمانی که صحبت های مادر را نیز بشنوید می توانید در کنار هم در این مسیر بهتر پیش بروید.
چند سالی هست که از افسردگی رنج می برم وقتی ۷سال داشتم بهترین زندگی رو داشتم اما روزهای خوب خیلی زود تموم شد پدرم جلوی چشمان از دنیا رفت خیلی زود زندگی برا همه ای خانواده زج آور شد خصوصا من که پسر بزرگتربودم از بچگی کارگری کردم اما از هم بدتر من آدم بسیار خجالتی و زودرنجی بودم خیلی ها برا اندام لاغر و قیافه غلط انداز قضاوت میشدم که مواد مصرف میکنه این از هم بیشتر اذیت میکنه تا جایی که اصلاً دوست ندارم از خونه بیرون برم استرس زیادی دارم تاجایی توخواب ،خوابها بد می بینم دهان برفک وزبان خشک میشه
سلام به شما آقا محمد
قابل درک است که تجربه مرگ پدر و اینکه زود وارد محیط و باز کار شده اید برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما دقت کنید که شرایط روحی شما قابل درمان است یعنی شما می توانید با درمان شرایط روحیتان شرایط زندگی و عملکرد بهتری را نیز تجربه کنید.
شما سالها با این شرایط زندگی کرده اید همانطور که مشاهده می کنید بدون درمان مشکلات شما تنها افزایش می یابد پس بهتر است به خودتان فرصت تجربه شرایط بهتر زندگی را با کم روان درمانگر بدهید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۹۰
سلام من ۲۵ سالمه و خیلی وقته که احساس تنهایی ،خستگی ،خلا عاطفی دارم. حس میکنم اونجوری که باید و شاید انرژی و شادی ندارم. کلا آدم پر انرژی نیستم اما یه وقتایی به اوج میرسه و باعث شده اکثرا همینطوری باشم و هم پیشرفت زندگیم کنده هم خودم حال و حوصله ندارم
سلام به شما شبنم جان
ببین عزیزم این علایمی که بیان می کنید می تواند نشان از افسردگی در شما داشته باشد اما بهتر است هم برای تشخیص گذاری و هم درمان به روانشناس مراجعه کنید چون این موارد تنها با گذشت زمان درمان نمی شود و بهتر است که مسیر درمانی را طی کنید.
شرایط روحی انسان نیز مانند شرایط جسمی او در مسیر حرکت و موفقیت اهمیت زیادی دارد پس بهتر است شرایط درمان را برای خودتان ایجاد کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۳۰۴
من حالم خیلی بده،احساس میکنم دارم دیوانه میشم،به کمک احتیاج دارم ولی پول دکتر نداریم،نه میتونم بمیرم نه میتونم زندگی کنم،بهم کمک کنید تا بدتر از این نشدم کمکم کنید کمکم کنید
سلام به شما غزاله جان بهتر است با شماره ۱۴۸۰ تماس بگیرید همکاران ما به صورت رایگان به شما کمک می کنند.
سلام من خانم هستم ۱۶سالمه
خسته شدم ازخانواده بااینکه عقدکردم
ولی نمیزارن خونه ی خانواده ی شوهرم برم
چیکارکنم بانک وام ازدواج هم باز نمیشود
بانک ملی
والان همسرم میخات بره سرکاردلم خیلی براش تنگ میشه چون عشقمهنمیتونم تحمل کنم چیکارکنم لطفابرایم دعاکنیداحساس میکنم این همه چیمه خانواده مه همه زندگیمه یه موقعه هایی دوست دارم بمیرم قبلاً هرروزخیلی میدیدمش ازصبح تاشب حتی شباهم پیشم بودولی الان نه
من زهرا هستم ۱۵ سالمه
حالم بده اینقدر ک اصلا نمی دونم چطور بگم
خانوادم خیلی سختگیرن نمی زارن برم بیرون یا کاری کنم همش گیر میدن اصلا حوصله هیچ کسو ندارم از خونه بیرون نمیام رفیقام میگن خیلی مغرور شدم همش سردرد میگرم سرم تیر میشه نمی دونم چیکار کنم هرشب گریه میکنم همش دلم میخواد تنها باشم دلم میخاد بمیرم اصلا نمی دونم چیکار کنم دیونه شدم همش با خودم میکم چمه خیلی تنهام یکی کمکم کنه لطفاااااااااااا ایقد گریه کردم ک اصلا بغضی وقتا بغض میگیره گلوم ولی نمی تونم گریه کنم
سلام به شما زهرا جان
ببین عزیزم اینکه شما تمایل به استقلال بیشتری داشته باشید کاملا متناسب با شرایط سنی شما می باشد اما خب در این مسیر دقت کنید که بهتر است در مسیر تعامل با آنها پیش بروید تا بتوانید شرایط بهتری را ایجاد کنید.
اما در این مسیر رشدی شما به شرایط روحی بهتری هم نیاز دارید پس بهتر است برای بهبود شرایط روحیتان گام بردارید با بهبود شرایط روحی می توانید عملکرد بهتری هم داشته باشید پس اگر احساس غم و اندوه می کنید و یا گریه های مداوم دارید و دوست دارید تنها باشید اهمیت دارد که برای بهبود شرایط روحی خودت گام برداری در این حالت روانشناس نیز با خانواده شما صحبت می کند تا بتوانید مسیر تعاملی بهتری را بسازید.
بهتر است شرایط روحی خودت را نادیده نگیری.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۶۲
لطفا یک قرص معرفی کنید که پس از خوردن دیگه قادر به فکر کردن نباشم
سلام به شما دوست عزیز در این مسیر اگر با مشکلی در مسیر فکر کردن روبرو هستید بهتر است در اول به روانشناس و بعد به روان پزشک مراجعه کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم با رفع مشکلی بتوانید در مسیر تفکر کردن به میزان لازم و نه به شکل وسواس و یا نشخوارهای فکری که با اضطراب و کاهش عملکرد همراه است مسیر زندگی رشدی خود را دنبال کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۸۹۵
سلام وقت بخیر
سرم خیلی درد میکنه کل روز و بی حال و کسلم با اونکه امسال نهاییم و باید با جون و دل درس بخونم اما اصلا حال باز کردن لای کتاب رو هم ندارم و کل روز در وصف این حالتم میتونم بگم حالم خوب نیست چیکار کنم لطفا بهم بگید چیکار کنم دیگه از این حال خسته شدم
سلام به شما دوست عزیز
این علایمی که دارید اگر بیش از دو هفته ادامه پیدا کرده است نشان از افسردگی دارد و خب افسردگی بر عملکرد درسی و ارتباطی شما می تواند تاثیر زیادی بگذارد . درمان این شرایط روحی اهمیت زیادی دارد تا بتوانید شرایط زندگی و عملکردی بهتری را تجربه کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
تقریبا ۹ ماه هست ک حالم اصلا خوب نیست،هیچ احساس و واکنشی نسبت ب هیچی ندارم،دوستام ازم خسته شدن،هرکاری میکنن نمیتونن حالمو شده واسه ی مدت کوتاه خوب کنن،همشون با کاراشون و حرفاشون یجورایی قلبمو شکستن
این موضوع واقعا روی درسم تاثیر شدیدی گذاشته،در حدی که اصلا انگیزهای برای درس خواندن ندارم و منی که نمره هام زیر ۱۹ نبود حالا مهم نیست برام چ نمرهای بگیرم
کاهش وزن شدید هم داشتم،تنهایی رو ب همچی ترجیح میدم،
قبلا امید و انگیزهی زیادی برای زندگی و آیندهم داشتم ولی الان اصلا نمیدونم روزام چجوری میگذره
چندباری خواستم ب روانشناس مراجعه کنم ولی متاسفانه خانواده م میگن ک من مشکلی ندارم وقتی هرچی میخوامو برام فراهم میکنن:)
حتی خواستم ب مشاور مدرسمون هم بگم ولی تو این ۹ ماه اعتمادم ب همرو از دست دادم
همیشه یه ترسی تو وجودم هست،مثلا ترس از رفتن آدما،ولی بعضی وقتا حتی نسبت ب این ترس هم بیخیالی نشون میدم
خانواده م سختگیر هستن،قبلا ک اجازه میگرفتم با دوستام جایی برم نمیذاشتن واقعا ناراحت میشدم
ولی الان دوستام ازم میخوان ازشون اجازه بگیرم اصلا دوست ندارم برم بیرون،اتاقم و تنهایی و گوشی و اهنگامو ب همچی ترجیح میدم.
سلام به شما دوست عزیز
این علایمی که بیان می کنید همه در گروه افسردگی جا می گیرند و خب در این مسیر اهمیت زیادی دارد که شما برای درمان اقدام کنید چون افسردگی یک بیماری می باشد و نیاز به درمان به کمک متخصص دارد شرایط روحی شما تاثیر زیادی بر سلامتی جسمی، روابط با خانواده و دوستان، مسیرهای انتخابی و شرایط درستان دارد.
بهتر است با مادر و پر صحبت کنید تا شرایط مراجعه به روانشناس را برایتان ایجاد کنند با بهبود شرایط روحی می توانید شرایط بهتری را نیز در مسیر زندگی درسی و ارتباطی خود تجربه کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۹۰
سلام.
من تو این چند وقت بقدر از زندگی نا امید شدم که دیگه حال زندگی ندارم . دوست ندارم کاری کنم . فقط دوست دارم با یک نفری درد و دل کنم .
و تنها چیزی که منو هنوز نگه داشته سیگارم هست
سلام
من چنر وقتیه بهترین دوستم ولم کرده اصلا ازش انتطار نداشتم میخوام خودکشی کنم نمیتونم بدون تحمل کنم انگار یه چزی کمه هرروز گریه میکنم حالم خوب نیس هیچی نمیتونم بخورم قبلنم این علامتا بود اما الان خیلی خیلی زیادتر شده ۱۳ سالمه هیچ علاقه ای به درس خوندن ندارم فقط دوس دارم از این دنیا برم همین
سلام به شما حنانه جان
ببین عزیزم اینکه روابط دوستی برایت مهم باشد خب قابل احترام است اما روابط دوستی باید در حدودی باشد که سازندگی داشته باد و اگر بر شرایط روحی شما به اندازه ای اثر گذارد که شرایط روحی و عملکرد شما در زمینه های مختلف بهم برید خب در این حالت نشان از وابستگی وجود دارد و خب این می تواند آسیب زا باشد.
با توجه به شرایط روحی که بیان می کنید و علایمی چون داشتن افکار خودکشی، گریه، مشکلات در خواب و یا تغذیه همه نشان از بهم ریختگی روحی شما و افسردگی وجود دارد و نیاز است که با کمک پدر و مادر برای درمان شرایط روحیت اقدام کنی با بهبود شرایط روحی می توانید در مورد روابط دوستی هم تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/حضوری تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام من ۱۹سالمه تو روستا زندگی میکنم زیاد اجازه ندارم بیرون برم از صبح که پامیشم باید به خانوادم سرویس بدم همیشه هم ازم ناراضی ان دوست ندارم زیاد تو اجتماع باشم بیخودی یهو گریم میگیره همیشه عصبیم ولی نمیتونم بروزش بدم خواهرم به تازگی ازدواج کرده و فشار بیشتری برام درست شده همیشه حالم بده و ناراحتم دوست اصلا ندارم نمیتونم با دیگران ارتباط برقرار کنم و اینکه تاحالا اصلا هیچ وقت نتونستم عاشق بشم یکم از خودم نا امیدم به نظرتون باید چیکار کنم
سلام به شما نگار جان
ببین عزیزم در اولین گام بهتر است که برای بهبود شرایط روحیتان گام بردراید با بهبود شرایط روحی می توانید در کنار احترام به خانواده در مورد مسیر زندگی خودت نیز تصمیم گیری بهتری داشته باشید این علایمی که بیان می کنید نشان از افسردگی می باشد و بهتر است که روند درمان را با کمک متخصص شروع کنید.
مشکل اینجاست که خانواده من اصلا این جور چیزا رو درک نمیکنن فکر میکنن دروغ میگم اونا فقط بیماری جسمی رو بیماری میدونن اگر بهشون بگم هیچی بجز عزاب بیشتر نصیبم نمیشه نمیتونم برم پیش مشاور قبلا مدرسه میرفتم یه ذره بهتر بود ولی حالا اصلا نمیتونم برم بیرون من فوبیای رابطه دارم اینو خیلی وقته فهمیدم نمیتونم ازدواج کنم تا از دستشون راحت شم حتی به خودکشی هم فکر کردم ولی جرعت و موقعیتش رو ندارم لطفا کمکم کنید یه راهکار جلوم بزارید
ببین عزیزم در هرصورت همین که شما افکار خوکشی دارید یعنی نیاز به درمان دارید حتی اگر بقیه علایم را هم نادیده بگیریم اگر از نظر مالی به خانواده برای درمان وابسته هستید خب بهتر است بازهم تلاش برای ارتباط با آنها و صحبت کنید اگر نشد با شماره ۱۲۳ یا ۱۴۸۰ تماس بگیرید همکاران ما تا جای ممکن به صورت رایگان به شما کمک می کنند.
میخوام خودکشی کنم…
سلام به شما فاطمه جان ببین عزیزم قابل درک است که حتما شرایط سختی دارید که افکار خودکشی را تجربه می کنید اما خودکشی راحل هیچ مشکلی نیست در این مسیر بهتر است که به خودتان فرصت بیشتری بدهید و سعی کنید که از تصمیم گیری هیجانی خوداری کنید و سعی کنید که شرایط مراجعه به روانشناس را برای خودتان ایجاد کنید و با قسمتی از وجودتان که هنوز می خواهد زنده بماند و شرایط بهتری را تجربه کند برای درمان اقدام کنید.
در صورتی که شرایط مراجعه به روانشناس را در زمان فعلی ندارید بهتر است با شماره ۱۲۳ و یا ۱۴۸۰ تماس بگیری همکاران ما به شما کمک می کنند.
سلام.من ستودم.حدود دو ماهه که حالم خیلی بده؛بیش از ۱۰ بار تست های افسردگی مختلف دادم و همشون گفتن که افسرده هستم.بیشتر مواقع ناراحتم و احساس می کنم که کسی نیست که درکم کنه و فکر می کنم همین هم هست؛و مشکل اونجاست که نمیدونم مشکلم چیه.کلاً از همه چی خسته شدم و هیچ چیز برام جالب نیست. احساس میکنم کسی دوست نداره باهام دوست بشه و نتها دوستانم یک کاغد و یک مداد هست که می تونن درکم کنند.
سلام به شما ستوده جان
ببینید اینکه دائم تست بدهید و یا علایم خود را چک کنید حتی اگر تشخیص گذاری که دارید درست هم باشد بازهم فرقی نمی کند تا زمانی که شما روند درمان را طی نکنید در این مسیر بهتر است که با مراجعه به روانشناس به خودتان اجازه بدهید که یک متخصص به شما کمک کند تا بتوانید در طی جلسات روان درمانی شرایط روحی بهتری را تجربه کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/حضوری تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
سلام، دخترم۱۴ساله.
به خاطر شغل پدر و مادرم همیشه تنهام شبا گریه سراغم میاد بغض میکنم جوری که گلوم درد میگیره.
حالم واقعا بده هیچ وقت ب خودکشی یا چیز دیگه فکر نکردم نمیدونم چرا امروزه انقدر تغییر کردم
من دختر شادی بودم اصا هم از سرکار رفتن مامانم ناراحت نمیشدم الان چشام جوری پر از اشک میشه که همه میفهمن من ناراحتم
نزدیک ۱ سال میشه اینجوریم واقعا نمیدونم چکار کنم
سلام به شما سارینا جان
ببین عزیزم این علایمی که بیان می کنی می تواند نشان از افسردگی داشته باشد و خب در این مورد نیاز است که از پدر و مادر بخواهی که شرایط مراجعه شما به روانشناس را برایت ایجاد کنند در مسیر بهبود شرایط روحیت در کنار درک شرایط پدر و مادر می توانید شرایط بهتری را تجربه کنید .
این احساس غم و اندون حتما در روان شما معنایی دارد و خب بهتر است با نادیده گرفتن آن پیش نروید با بهبود شرایط روحیت می توانید در مسیر عملکردی و ارتباطی خودتان هم شرایط بهتری تجربه کنید
سلام من ۱۱ سالمه دل نازکم هفته ی پیش کارت انتظاماتم رو گرفتن. افسرده شدم دوستام مسخرم میکنن. این آزارم میده
مدیرمون رو نفرین کردم
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم اینکه اتفاقات در روان شما چگونه معنایی دارد خب می تواند باعث شود که در مسائل مخالف واکنش متفاوتی هم داشته باشید. در این مورد خب اگر این شرایط بارها برایت تکرار می شود و شما در موثعیت های مختلف با بهم ریختگی روحی شدید روبرو می شوید خب بهتر است که با کمک پدر و مادر شرایط مراجعه به روانشناس را برای خودت ایجاد کنی تا بتوانیم با با بررسی افکار و احساساتی که دارید به شما کمک کنیم در شرایط روحی بهتری مسیر رشدی خودت طی کنی.
سعی کن در مسائل مختلف تنها از یک دید به آن نگاه نکنی و دیدگاهای دیگر و از زاویه های دیگر نیز به آن توجه کنی در این حالت می توانید شرایط بهتری را تجربه کنید.
سلام دخترم ۱۳ سالمه
یه جند وقته نمیتونم جلو گریه هامو بگیرم قبلا خیلی قوی زودم و برای چیزای چرت گریه نمی کردم اما الان یه چند روزه که حالم از گیر دادنای الکی مادرم و عمه هام به هم میخوره پدرم هم جلوشون واینمیسته امروز که بی دلیل نشستم زار زار گریه کردم اما بازم دلم میخواد گریه کنم جالب اینجاست که اگه کمی گریه کنم میگن تو چقد لوسییی با هیچ کسم نمی تونم حرف بزنم بعضی وقتا هم فکر میکنم یه شب پول کافی بردارم و برم کره زندگی کنم
لطف کنید و راهنماییم کنید چیکار کنم ؟؟به کمک احتیاج دارم
سلام به شما عزیزم
ببین در این مورد خب شما می توانید گریه کنید در زمانی که احساس غم و یا اندوه می کنید اما اگر میزان احساس غم و اندوه زیاد است و یا زیاد گریه می کنید خب این مورد نشان از بهم ریختگی روحی شما نیز دارد و خب بهتر است که در اولین گام برای بهبود شرایط روحی خودتان به روانشناس مراجعه کنید در زمانی که شما شرایط روحی بهتری داشته باشید خب می توانید عملکرد بهتری هم در مسیر ارتباط و بیان احساسات خود داشته باشید .
در مورد سفر کردن و مهاجرت هم خب نیاز است که شما در شرایط سنی و رشدی بالاتری در مورد این مسئله تصمیم گیری کنید .
در زمان فعلی با کمک مادر یا پدر به روانشناس مراجعه کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم ارتباطات بهتری را بسازید .
خیلی حالم بده استرس دارم دوس دارم خودموبکشم نه مواد نه تتو نه خودزنی هیچی آرومم نمیکنه فقط دیدن خون یکم آرام بخشه ازدرون حال میده بهم یخ میکنم همش دوس دارم یه کاری بکنم،من جوشکاراسکلتم تنهاچیزی که فکرمیکنم اذیتم میکنه بیکاریه بی پولیه که این چیزاروتوسرم راه میره،واقعااحساس پوچی میکنم تنهاشدم دیگه هیچکی رونمیخوام ببینم دوس دارم توخونه بمونم،لعنت به همه چی،لعنت به این دنیا،ببخشیدفقط خواستم خودموخالی کنم لعنت ب پریدن ازخواب لعنت ب هرچی فکر
سلام به شما دوست عزیز
ببینید این شرایط روحی که بیان می کنید نشان از بهم ریختیگی و بیماری روحی شما دارد به همین دلیل هم از طریق آسیب زدن به خودتان سعی دارید آرام شوید بهتر است در این مسیر بجای سرزنش کردن خودتان با قسمتی از وجودتان که هنوز می خواهد شرایط روحی و عملکردی بهتری داشته باشدبرای درمان اقدام کنید با طی کردن مسیر درمان متوجه می شوید که بسیاری از این شرایط بهبود پیدا می کند و شما در شرایط بهتری می توانید مسیر رشدی خود را طی کنید.
برای شما درمان از اهمیت زیادی برخودار می باشد.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/حضوری تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۶۲
سلام من ۱۷ سالمه از اول پدر و مادرم در بحث بودن ،کلا مادرم حال خوشی نداشت یا سردرد یا معده درد من گوشه گیر شده بودم البته الان اصلا تمایل ب بیرون رفتن و …ندارم هیچی برام مهم نیست ،هیچی خوشحالم نمیکنه و دائم از درون عذاب میکشم ،خیلی حالم بده اصلا ب هیچ انسانی چ پسر چ دختر گرایش ندارم حتی یک دوست درست حسابی ندارم ..
فقط نیاز ب حال خوب دارم که مطمئنم نمیشه چون هیچی خوشحالم نمیکنه!
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم اینکه بحث و دعواهای بین پدر و مادر و یا شرایط روحی مادر برای شماهم با فشار روحی زیادی همراه شده است شکی در آن وجود ندارد اما در این مسیر اهمیت زیادی دارد که در کنار یک رابطه در احترام با هردوی آنها سعی کنید که از تمرکز زیاد بر آنها بکاهید و مسیر رشدی زندگی خودتان را تمرکز کنید چون اگر حال خوبتان را دائم به آنها گره بزنید خب این باعث می شود با هر مشکلی از سمت آنها حال روحی شما نیز بهم بریزد.
بهتر است که برای بهبود رایط روحی خودتان به روانشناس مراجعه کنی در این حالت در کنار داشتن فرصت برای کمک به بهبود شرایط روحی شما ممکن است بتوانیم در قالب خانواده درمانی به رفع مشکلات بین پدر و مادر باهم و با شما کمک کنیم.
سلام من حالم بده
همش هرشب تا گریه نکنم نمیخوابم
با همه دشمن شدم از همه متنفرم
چیکار کنم ؟؟؟؟
دیگ واقعا نمیکشم زندگیو
سلام به شما یگانه جان
ببین عزیزم این گریه های مداوم و مشکلات ارتباطی که دارید نشان از بهم ریختگی روحی می باشد و خب نیاز است که اگر بیش تر از دو هفته این علایم را دارید برای درمان به روانشناس مراجعه کنید و روند درمان خود را شروع کنید.
سلام من ۱۴ سالمه یه چند هفته ای هست که با بهترین دوستم قهرم و دیگ نمیخوام باهاش اشتی کنم اما چون ما همکلاسی هستیم داعم تو کلاس میبینمش در حاله خندیدن و خوشحال بودن این منو خیلی اذیت میکنه و باعث میشه از فکرش در نیام چیکار کنم تا از ذهنم بره بیرون تو کلاسم فقط با اون یه نفر صمیمی بودم
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم اینکه در این سن روابط دوستی برای شما اهمیت زیادی داشته باشد یک امر طبیعی است اما در این مسیر اگر انتخاب شما این است که دیگر به این ارتباط ادامه ندهید خب نیاز است که بتوانید روابط جدیدی بسازید و دقت کنید که قرار نیست شما تنها یک ارتباط داشته باشید چون در صورتی که همه سرمایه گذاری روانی شما بر یک ارتباط باشد خب این باعث می شود که انرژی روانی زیادی از شما گرفته شود اگر آن ارتباط را از دست بدهید.
در زمان فعلی نیز بهتر است بجای تمرکز بر مسیر انتخابی فرد مقابل از خودت سوال کنی که می خواهی با مسیر زندگیت چکار کنی و خب برای ایجاد ارتباط با افراد دیگر گام برداری.
سلام من چند ساله واقعا حالم بده و هر روز افکار خودکشی دارم خواهشا کمکم کنید
سلام به شما آقا رضا داشتن افکار خودکشی نشان از بهم ریختگی روحی دارد و از علایم افسردگی محسوب می شود در این مسیر بهتر است که در همین زمان برای درمان اقدام کنید و به روانشناس مراجعه کنید تا در طی جلسات روان درمانی به شما کمک شود تا بتوانید در شرایط روحی بهتری مسیر رشدی خود را دنبال کنید.
با بهبود شرایط روحی متوجه خواهید شد که این افکار نیز کاهش پیدا می کند و امید به زندگی شما افزایش می یابد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/حضوری تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۸۹۵
منم افسرده ام حالم خوب نیس. میخام خودکشی کنم با سیانور. سیانور دارم.
سلام به شما آقا حمید
ببینید حتما که شما شرایط سختی را تجربه می کنید که از خودکشی به عنوان راحل می خواهید استفاده کنید اما دقت کنید که خودکشی راحل هیچ مشکلی نیست بهتر است سعی کنید آرام باشید و با شماره ۱۲۳ یا ۱۴۸۰ تماس بگیرید یکی از همکاران ما در اورژانس اجتماعی به صورت رایگان به شما کمک می کنند .
در هرصورت بهتر است که در شرایط روحی بهم ریخته در مورد زندگی خودتان تصمیم گیری نکنید داشتن افکار خوکشی نشان از بهم ریختگی روحی شما دارد پس بهتر است بعد از طی کردن جلسات روانشناس در مورد زندگی خود تصمیم گیری کنید.
بیشتر اوقات حالم خوب نیست تو خودمم همیشه پدر و مادرم مشاجره میکنن دعوا میکنن همیشه تو تنهایی خودم گریه میکنم تندخو و جنجگوام چون توانایی قبول حرف ناحق رو ندارم۲۲ سالمه ولی غمهای دلم کهولت سن دارن، بابام غیرقابل درکه بچه طلاقه تمام دردای بچگیشو به سر ما میاره…وقتی کنکور پزشکی نیاوردم میخواست از خونه بیرونم کنه قبل کنکورم حسابی مادرمو زد به منم میگفت قبول نشی اتیشت میزنم…واقعا نمیدونم چطور به زندگیم ادامه میدم همیشه اخمام تو همه فکر خودکشی بودم یه عالمه قرص خوردم اما اصلا چیزیم نشد حتی هیچ کی نفهمید چون بدنم واکنش نداد اما از یه روزی تصمیم گرفتم بجنگم ادامه بدم اما همش تو سربالاییم ولی همیشه مرگم رو تصور میکنم یه چیزی روی قلبم سنگینی میکنه ولی نمیدونم چیه من از تنش های زیاد زندگیم از استرسام خودایمنی لوپوس گرفتم اما بابام شعور فهمیدن نداره و زجر میده نمیدونم این بیماری کی جونمو میگیره راحت بشم واقعا کم اوردم…میدونین من خیلی زجر میکشم وقتی تحت تنش و استرس باشم بیماریم باعث درد مفاصل میشه دلم درد میگیره کلیه هام اذیت میکنن من اونقدری عمر نمیکنم که مادر بشم ولی اگه میشدم هیچوقت نمیذاشتم فرزندم دردای منو داشته باشه هیچوقت هیچوقت هیچوقت؛شمع امید به زندگیم خیلی وقته خاموش شده تمام استعدادام از سیاه قلم از گویندگیم از دوبلوریم بخاطر خانوادم خاموش شدن حتی بخاطر بیماریم از کاراته محروم شدم بابام داد میزنه تمام بدنم میلرزه،بشدت استرسیم نمیتونم تو دانشگاه درس ارائه بدم چون تپش قلب شدید میگیرم بخاطر پرولاپسی میترال…دلم میخواد خیلی زود قبل از اینکه عمرم تموم بشه تو رشتم بدرخشم خونه بخرم ماشین بخرم که همیشه منت ماشین رو سرم نذاره بابام…دفتر قلم برام امن ترین چیزیه که بانوشتن حالم خوب میشه اما اونم دیگه اثر نداره… میشه بگید من باید چیکار کنم؟!!!
سلام به شما دایانا جان
ببین عزیزم قابل درک است که این شرایط ارتباطی پدر و مادر باهم و با شما برایتان با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم خودکشی راحل هیچ مشکلی نیست در این مسیر در اولین گام بهبود شرایط روحی شما اهمیت دارد در کنار بهبود شرایط روحی خود می توانید در مورد ادامه مسیر زندگیتان نیز تصمیم گیری کنید.
دقت کنید که ممکن است پدر و مادر شما هرگز نخواهند مسیر رفتاری خود را تغییر بدهند سوال این است که شما برای زندگیتان چه برنامه ای دارید؟
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/حضوری تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۹۰
برنامم اینه توی رشتم موفق باشم تا الان که ترم چهارم عالی بودم کم نیاوردم استادام برام ارزش قائلن همیشه نفر الف هستم، اما از اینکه زمان کند میگذره حالم بد میشه من دیر رفتم دانشگاه برای همین یه زمانایی حس سرخوردگی دارم دوست دارم خیلی زود همه چیزو به دست بیارم راحت بشم توانایی تحمل خانوادم برام سخته…
ببین عزیزم اینکه شما حتی می خواهید زمان سریع تر بگذرد خب بازهم به شرایط روحی شما ارتباط دارد و اگر بتوانید شرایط روحی بهتری را تجربه کنید می توانید در کنار طی کردن روند درسی خود به خوتان فرصت تجربه همین زمان را نیز بدهید .
سلام وقت بخیر
دخترم و ۱۹ سالمه
من واقعا خیلی حالم بده، الان چن ساله که اینجوریمو الان دیگه بیشتر ازین نمیتونم تحمل بکنم، راستش اصلا از خودم خوشم نمیاد و همش با خودم میگم کاش من نبودم کاش بدنیا نمیومدم، راستش من خیلی تو زندگیم سختی و زجر کشیدم گرچه شاید من زیادی مسایل رو جدی گرفتم ولی واقعا واسم سخت گذشت و الان همش فکر خودکشی به سرم میزنه، کلا حالم با خودم خوب نیست، الان در طول روز همش خستم و همیشه خوابم میاد ولی نمیتونم بخوابم، از نظر خودم که افسردگی شدید دارم ولی لطفاً راهنمایی بکنین و راهکار بدین که چیکار کنم که بهتر بشم؟
سلام به شما دوست عزیز
با توجه به علایمی که بیان می کنید احتمالا تشخیص اولیه برای شما افسردگی می باشد و در این مسیر راحل درمان به کمک متخصص می باشد پس بهتر است برای مراجعه به روانشناس اقدام کنید تا بتوانیم در طی جلسات درمانی به شما کمک کنیم.
در این مسیر متخصصین ستاره ایرانیان می توانند با بهترین گروه درمانی به شما کمک کنند.
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام من حدود ۴ ماهه که حالم اصلا خوش نیست سردرگمم نمیتونم با کسی ارتباط بگیرم حوصله حرف زدن با مردمو ندارم هر چقدر تلاش میکنم ولی بازم بدتر میشه.دیگ مثل قبل از ته دل نمیخندم وخنده هام نمایشین واقعا حالم بده.
از طرفی دوست دارم با دیگران رابطه داشته باشم ولی دیگ نمیتونم و این اذیتم میکنه.
واقعا خستم از بس خودمو خوب نشون دادم در حالی ک اصلا حالم خوب نبوده
(۲۱ سالمم هست)
سلام به شما دوست عزیز
این علایمی که شما بیان می کنید نشان از افسردگی دارد و اهمیت زیادی دارد که شما برای درمان اقدام کنید چون نادیده گرفتن این شرایط روحیه به مرور می تواند با آسیب بیشتری همراه شوند پس بهتر است که به روانشناس مراجعه کنید و روند درمان را طی کنید.
در این مسیر متخصصین ستاره ایرانیان می توانند با بهترین گروه درمانی به شما کمک کنند.
۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰
سلام راستش من ۱۷ سالمه به همجنس های خودم گرایش دارم و خودم هم دوست دارم تغییر جنسیت بدم چندین ساله با صمیمی ترین دوستم وارد رابطه شدیم اما اون خیلی منو اذیت میکرد و در آخر هم از من جدا شد اصلا حالم خوب نیست میشه کمکم کنید
سلام به شما دنیا جان
ببین عزیزم بهتر است بجای درگیر شدن در این روابط سعی کنید که در اول روند بررسی شرایط خودتان را با کمک روان درمانگر شروع کنیدو بعد بررسی شرایط در مورد مسیر های ارتباطی و تغییر جنسیت و… تصمیم گیری کنید چون تا زمانی که این مسئله بررسی دقیق نشود خب این شرایط می تواند بارها برای شما رخ بدهد که روابط شما با مشکلات زیادی روبرو شود.
در این مسیر متخصصین ستاره ایرانیان می توانند با بهترین گروه درمانی به شما کمک کنند.
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
من یه دختر ۳۳ ساله هستم الان سالها هست که حال خوبی ندارم طی ۱۰ سال اخیر روح و روانم واقعا آزار دیده دلم میخواد از همه ی آدمهایی که میشناسم دور بشم حتی گاهی دلم میخواد برم یه جایی که هیچ آدمی نباشه آقایی رو دوست داشتم که بازیچش بودم و حالم بده از خودم و از ادما که چرا به همدیگه رحم نمیکنیم افسرده هستم ناامیدم بی انگیزه هستم و احساس میکنم همه چیزو باختم و دیگه برای ادامه شانسی ندارم به زندگیم تا این لحظه که نگاه میکنم تو هر زمینه ای که وارد شدم نتیجه نگرفتم کاری شخصی خانوادگی و هرچی که واردش شدم تازگیا دلم میخواد سیگار بکشم
به نظرتون چطور یه زندگی تازه شروع کنم
سلام به شما تمنا جان
ببین عزیزم درک میکنم که در شرایط سختی قرار دارید اما شمامی توانید در شرایط روحی بهتر در مورد مسیر ارتباطی خودتان با این آقا واقعبینانه تر تصمیم گیری کنید و برای رسیدن به کار و شرایط خانوادگی و فردی بهتر گام بردارید .
شرایط روحی انسان مسیرهای تصمیم گیری وعملکرد او را بیش از اندازه تحت تاثیر قرار می دهد پس بهتر است در اولین گام بهبود شرایط روحی خود رامد نظر داشته باشید و با کمک روان دامانگر پیش بروید.
در این مسیر متخصصین ستاره ایرانیان می توانند با بهترین گروه درمانی به شما کمک کنند.
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰
سلام من مهسا هستم
بابام موتاد
شیشه میکشه
چیکتر کنم ترک کنه
مشکل همین نیست
من سگ میخوام
ولی بابامپول ندارع برام بخرع
کمکم کنین توروخدا
سلام به شما مهسا جان
ببین عزیزم درک می کنم که اعتیاد پدر برای شما با مشلات اقتصادی و ارتباطی و حتی روحی زیادی همراه شده است اما ترک کردن پدر مسئله ای می باشد که در اول باید خود ایشان بخواهند ترک کنند و یا اینکه مادرتان با یک مرکز ترک اعتیا صحبت کنندو شرایط ترک را بررسی کنند این موردی نیست که شما بتوانید برای آن کاری کنید.
در مورد خرید سگ در هرصورت هرچند ناخوشایند اما شما بیان می کنید شرایط اقتصادی خرید را نداریدو خب در این مورد تمرکز بیشتر بر این مورد به شما کمکی نمی کند پس بهتر است که سعی کنیدبر مسائل دیگر زندگیتان که در حیطه اختیار شما می باشد تمرکز کنید .
سلام من ۲۳ساله هستم از۱۲سالگی آسیب های جدی دیدم که از اون مرحله گذر کردم از۱۵سالگی هم مدرسه میرفتم هم سرکار حالم خوب بود تجربه ی جدید مستقل بودن منبع درآمد خوب کمک به دیگران و خانواده تو اون سن،۲۲سالکی خواستم ازدواج گنم همه چی درست بود و مراحل آخر بود که به خاطر خانواده ها جدا شدیم و من بشدت آسیب دیدم یک سال کنترل کردم خودمو یادداشت سرگرمی های ک فراموش کنم ،سرطان گرفتم ولی درمان شدم.
اما الان مشکلات خانوادگی دارم که انقدددز من رو درک نمیکنن و بااین همه فشار هوایی ک باعث مرگ من میخواسته توجه ندارن و با بد رفتاری توهین سرمساعل کوچیک بی توجهی ،من چندبار خواستم خودکشی کنم امتحانم کردم ولی خال روم نیوفتاده هرکسی دیگه ای بود واقعا مرده بود.
خسته شدم ،من خودم میدونم مریضم اما بیشتر این پرخاشگریامو خانوادم میبینن.خواب ندارم ،بیشتر تو اتاقمم یا چند ساعتی پیش دوستام .
فشار زیادی رومه که هر لحظه امکان افجارم هست
.فقط اون یکوچولو ترسه نمیزاره که منفجر بشم که اونم هر لحظه داره کمترو کمتر میشه.
مدیتیشن و یوگا و کوه و یادداشت و پادکستو همه ی اینارو امتحان کردم ،قرص آرام بخش امتحان کردم ک توصیم اینه امتخان نکنید چون لدترتون میکنه.
آها باخانوادمم هزاربار صحبت کردم ک برای من استرس و عصبانیت سمه باعث مرگم میشه ،یک هفته خوبم باز شروع میشه..
حالا شما بفرمایید من چیکار کنم ؟
سلام به شما دوست عزیز
ببینید شکی نیست که تجربیات دوران نوجوانی وبعد هم بیماری و روابط عاطفی که تجربه کرده اید برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است و در کنار آن سبک رفتاری خانواده نیز به این فشارهای وحی افزوده است اما دقت کنیدکه ماندن در گذشته به شما کمکی نمی کند در این مسیر بهتر است که مشکلات گذشته بررسی شودو شما به مرحله پذیرش برسید تا بتوانید تجربیات جدیدی را بسازید.
ممکن است که خانواده شما هرگز نخواهند مسیر رفتاری خود را تغییر بدهند سوال این است که شما می خواهید با زندگی خودتان چیکار کنید در این مسیر بهبود شرایط روحی شما اهمیت زیادی دارد پس بهتر است که جلسات روان درمانی خود را شروع کنید با بهبود شرایط روحی خود حتی با وجود مشلات خانوادگی شما می توانید مسیر رشدی خودتان را دنبال کنید.
در این مسیر متخصصین ستاره ایرانیان می توانند با بهترین گروه درمانی به شما کمک کنند.
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰
سلام خسته نباشین
یه ماهی میشه که حالم خوب نیست هرچی گفتم درست میشه مهم نیست بابابدتر وبدترشدم طوری که نمیتونم ازاتاق وگوشی بیام بیرون هرچی میخام جلو بقیه تظاهرکنم که خوبم هیچجوره نمیشه وهرکس باهام روبه رو میشه متوجه میشه افسرده شدم واون ادم برونگرای سابق نیستم وفقط به روم نمیارن من حتی یه لحظه ام حالم خوب نیست:)یه ماهه که نمیتونم یه صفحه درس بخونم اصلاتمرکز ندارم همه چی رواعصابمه فقط دوست دارم بخوابم واشتهام خیلی زیادشده
همش باخودم میگم ای کاش یه نفربود که درکم کنه وباهاش حرف بزنم وتوبغلش گریه کنم ولی هیچکسی نیس که حال بدمن براش مهم باشه…
دوست دارم ازرختخوابم بیام بیرون وبرم خودمو سرگرم کنم ولی هیچجوره نمیشه
توروخدا کمکم کنید که حالم خوب شه خواهش میکنم:)))))
سلام به شما دوست عزیز
ببینیداین علایم ومشکلاتی که در مسائل درسی و ارتباطی دارید همه نشان از بهم ریختگی روحی شما می باشد و در این مسیر اهمیت دارد که بجای تظاهربه خوب بودن سعی کنید که بهمریختگی روحی خود را بپذیرید و برای درمان به روانشناس مراجعه کنید این موارد نشان از افسردگی دارد و خوب مانند هر بیماری دیگر شمابا روند درمان شرایطتتان بهبود پیدا می کند .
در این مسیر متخصصین ستاره ایرانیان می توانند با بهترین گروه درمانی به شما کمک کنند.
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
من حالم خوب نیست،همین.
سلام به شما دوست عزیز در مورد شرایط سنی و شرایط روحیتان اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
سلام من احسان هستم ۲۶سالمه سه ساله یه دختریه میخوام تایفه ای کلن از قدیم با هم مشکل داشتن این موضوع مقفی بود بین منه دختره امدیم به خونوادمون گفتیم الان اونه همه با این دختره مخالفا اوناهم با من موندمه این وسط منه دختره چه گناهی داریم این موضوع خیلی بد رو روحیم تاثیر گذاشته الان همیشه خیلی حالم بده شبی دیونهام قاطی عصبی حالم بده نمیدونم چیکار کنم تو دنیا فقد دلم به بودن اون خوشه بعد اون دختره مرگ ارزومه به کاریم دس زدم به هر دره زدم کسی نیست که درک کنه هیچکس دردمه نمیفهمه حالم خیلی بده نمیدونم چیکار کنم
سلام به شما آقا احسان
احساساتی که به این خانم دارید قابل احترام می باشد اما در هرصورت اگر میزان مشکلاتن و اختلافات طایفه ها زیاد باشد خب این مسئله می تواند بر زندگی مشترک شماها نیز تاثیر بگذارد در این مسیر نیاز است که شما در مسیر تعامل با خانواده خودتان به رضایت نسبی برسید و بعد با خانواده این خانم صحبت کنید در این حالت می توانید در مسیر تعامل باهم به نتیجه گیری بهتری برسید.
اما در این مسیر بهبود شرایط روحی شما اهمیت دارد پس بهتر است که حتما با کمک روانشناس پیش بروید.
درود.
۱۳ سالمه از اعصاب خوردی های بیهوده دارم میمیرم
من قبلاً پسری بودم که هم درسخون بودم،هم خوشحال خندان،با صبرو… تنها چیزی که از اخلاق های قدیمم فراموش نشده دینم هست.
الان من وضع اخلاقی متوسطی دارم ولی خب نمیتونم به خودم قلبه کنم که لیاقت من متوسطه
من گاهی اوقات در مدرسه که پرسش داریم بدون اینکه تو خونه درس بخونم بر خلاف تمام دوستام با یک نگاه درس رو حفظ میکنم.
با اینکه دبیران مدرسه ما دبیر های دانشگاه داره و در سطح استان لوله. حتی برای ورود به آزمون هوش سخت داشت که تونستم رتبه عالی ای کسب کنم
افسرده ام،انگار چشمام مریض شدن دنیا برام مسخرست
سلام به شما آقا امیر رضا
ببینید برای استفاده از استعدادهایی که دارید نیاز است که شرایط روحی بهتری داشته باشید پس بهتر است که در این مسیر با کمک پدر و مادر برای بهبود شرایط روحیتان به روانشناس مراجعه کنید تا در شرایط روحی بهتر بتوانید برای رسیدن به خواسته های خودتان گام بردارید.
سلام
سلام شما می توانید در همین قسمت سوال خود را ارسال کنید و با داشتن لینک جواب را در زیر سوال دریافت کنید
سلام من ۱۷ سالم هست مشکلم اینکه جدیدا از هیچی لذت نمیبرم با دوستامم یا با خوانواده با همه چی دیگه هیچ لذتی برام نداره همیشه حالم یه جوریه و از یه چیز ناراحتم ولی نمیدونم چرا از چی نمیدونم چیکار کنم حالم خوب شه قبلا با اهنگ خوب میشدم ولی الان همش احساس پوچی دارم نمیدونم واقعا چمه خوشحال نیستم نمیدونم چرا واقعا
سلام به شما دوست عزیز
ببین عزیزم بهم ریختگی روحی اگر بیش از دو هفته ادامه پیدا کند بهتر است که حتما شما به روانشناس مراجعه کنید چون این موردی نیست که تنها با آهنگ گوش دادن و یا تفریح بهبود پیدا کند و آنچه در روان شما تجربه می شود بر رفتارهای شما و عملکرد شما نیز تاثیر می گذارد و خب این مورد مهمی می باشد که بهتر است درمان شود.
بی انگیزگی شما در مسائل درسی هم به دلیل بهم ریختگی روحی شماست پس بهتر است با کمک پدر و مادر برای مراجعه به روانشناس اقدام کنید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
اها و اینکه میخواستم بدونم چجوری انگیزم برای درس برگرده که بتونم خوب درسم رو ادامه بدم و اینده خوبی داشته باشم
سلام من ۱۴ سالمه و هر سال عید که ۱۷ روزه و تابستون که ۳ ماه ۲ماهشو تقریبا میرم شهرستان پیش ۳تا از خاله هام و پدر و مادر بزرگ مادیرم بعد اینکه تعطیلات تموم میشه برنیگردیم تهران با خانوادم از همور روز های آخر تعطیلات افسردگیم شروع میشه تا ۱،۲ ماه چیکار کنم که همونم نداشته باشم افسره میشم شب ها هم از خاب میپرم نمیتونم خوب بخابم هم بقض همیشه تو گلومه هروقتم اسم خاله هامم باز میشه گریم میگیره هرموقعم تو خونه تنهام گریه میکنم یه ۵ دقیقه توی همین عیددم یه جوجه خریدم بعد ۱۴ روز دمدر گربه بردش خوردش همش گریه میکردمو ناراحت بودم واقعا از لحاض روهی خیلی لتمه خوردم و وضع مالیمم خیلی خوب نیست کلا ناراحتم لاقرم شدم
سلام. من حدود ۲ سال هست که حالم خیلی بده.خانواده مدام تحقیرم میکنن و همه اینا باعث افت تحصیل شدیدم شده.چیکار کنم؟
سلام به شما دوست عزیز
بی شک تحقیر شدن احساس خوشایندی به انسان نمی دهد اما یک مسئله وجود دارد و آن هم این است که گاهش والدین به اشتباه از این رفتار استفاده میکنند تا فرزندشان را به نوعی تشویق به درس خواندن و یا انجام کارهای مد نظرشان کنند.
در اول اینکه بهتر است با بیان درک تلاش آنها برای خودتان و نگرانی که دارند بیان کنید این تحقیر شدن ها برای شما با چه احساساتی همراه شده است چون در مسیر تعامل دو طرفه بدونبه دنبال مقصر بودن می توان امیدوار بود که بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید.
اما درمورد دوم نیاز است که برای بررسی این افت تحصیلی و شرایط روحیتان به روانشناس مراجعه کنید چون بهبود شرایط روحی شما اهمیت زیادی دارد در طی جلسات درصورت تمایل با حضور شما و پدر و مادر در کنار روانشناس جلسات خانواده درمانی هم تشکیل میشود تا شماهابتوانید ارتباط بهتری بسازید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام من حدود ۱۶ سالمه حالم خیلی بده دیگه مثل قدیم نمیتونم به کسی اعتماد کنم توی طول روز کمتر با حالت ناراحتی مواجه میشم ولی از غروب به بعد وحشتناک حالم بد میشه دوست دارم که خودمو از این دنیا نجات بدم پناه میبرم تا صبح به گوشیم روابطم با فامیل افتضاحه اصلا پیششون راحت نیستم ۳ تا دوست بیشتر ندارم که همدیگه رو زیاد نمیبینم فقط وقتایی احساس راحتی میکنم که تنهام یا وقتایی که شب توی یه محل سرباز تنهام گوش دادن آهنگ و گریه کردن و کتاب خوندن و بارون هم حالمو خیلی بهتر میکنه تقریباً به جز این همه چیز عذابم میده
سلام روزتون بخیر
حدود ۷ سال هست که ازدواج کردم فرزند ندارم البته نخواستیم که داشته باشیم ،همیشه ناراحت و ناامید هستم دست به هر کاری زدم که شاد بشم ولی نمیشه مثل ورزش ،کتاب ، مدیتیشن و یوگا طبیعت گردی واقعا نیاز به کمک دارم .
خانواده ای که باهاشون ازدواج کردم خیلی بددهن هستن خیلی راحت توهین می کنن خیلی راحت گوشی روی آدم قطع می کنن و تو حرفاشون راجت فحش می دن من توی این ۷سال سکوت کردم اکثر اوقات باهم دعوا دارن همسر بنده هم همین طوره بعد از ازدواج گفت رفت و امد باخانوادت و خانوادم نداشته باش به خواهش و گریه من ماهی یکبار به زور می ریم . از این عذاب های روحی خسته شدم .
ایشون پدرشون مجنون جنگی هستن که بعد ۷ سال دارن می گن که من چون شاید مجبور شم پدرمو نگه دارم بچه نمی خوام بنده رو هم از کار بیکار کردن که همین جیب خالی من باعث شه من بپذیرم و بمونم .
یه خواهر معلول دارن که من ۷ ساله می گم ازمایش ژنتیک بدیم ایشون قبول نمی کنه و یه طرفه می گه بچه نمی خوام .
تو خونه ما ایشون قهر می کنه نه من ،نمی دونم اصلا بقیه چطور قهر می کنن همسراشون نازشون می خرن،
من الان واقعا نمی دونم چیکار کنم ایشون تو این زندگی نصفه نیمه هستن چون مسئولیت بقیه هم با ایشونه و هیچ کدوم رو اول ازدواج نگفتن و همش گفتن که کسی با ما کار نداره درصورتی که این طور نیست همه فضای خونه پر استرسه یا پدرشون که حالش بده زنگ می زنه فحش میده یا خواهرشون حالش بد میشه من نمی دونم موندنم درسته یا نه چون هیچ آینده ای نمی بینم لطفا منو راهنمایی کنید
سلام راستش من خسته شدم از تظاهر کردن اینکه یک آدم دیگم تا دیگران منو دوست داشته باشند ،اگه یکهو چیزی از ذهنم در بره که چیزه بدیه حالم از خودم به هم می خوره میشه بگید چی کار کنم که تغییر کنم؟
سلام . احساس شما را درک میکنیم و می توانیم به شما کمک کنیم. با مرکز تماس بگیرید
سلام اسم من هستی هست من ۱۲ سالمه و ۳ ساله درگیر مشکل پدر و مادرم هستم که میخواهند طلاق بگیرند و من اصلا حالم خوب نیست نمیدونم چیکار کنم دلم میخواد از این مشکل ها زود تر آزاد بشم و فکر میکنم هر وقت که طلاق بگیرند و من برم پیش بابام و خانواده پدرم مشکلاتم حل میشه اما بر عکس تازه مشکلاتم شروع میشه
سلام هستی عزیز احساسات شما را درک می کنیم ولی نیاز است حتما طی جلسات درمانی به درمان مشکلات ناشی از جدایی ولدین شما بپردازیم.