همه انسانها بدون شک شاهد طلاق در خانواده خود، دوستان و آشنایان بودهاند، این امر در مذاهب مختلف و از نظر عرف جامعه مورد نکوهش قرار گرفته و اغلب خانوادهها هم به علت پایبند بودن به این دو مسئله بعد از یک ازدواج نامطلوب همه تلاش خود را میکنند تا تن به طلاق ندهند.
طلاق همیشه نقل گپ و گفت خانوادهها بود خصوصا خانوادههای که دارای مشکلات زناشویی میباشند، و بزرگترهای خانواده و حتی خود زناشو فقط به مسئله این که امر طلاق در جامعه انعکاس بدی دارد میاندیشند و غافل از آن هستند که یک زندگی که دائم در حال جدال هست بیشترین آسیب را به خود آن خانواده میرساند و از نظر رفتاری باعث میشود که بهداشت روانی جامعه به خطر بیفتد.
در خانوادههای که جدال و جنجال است، اگر آنها دارای فرزند نباشند خودشان همیشه با روان آشفته وارد یک جامعه میشوند و گاهی به علت جدالهای خانوادگی آنچنان مشکل روحی و روانی پیدا میکنند و این حالت خود را در محیط کار و اجتماع ناخواسته انعکاس میدهند و اگر هم دارای فرزند باشند اولین آسیب به کودک میرسد، زیرا او در یک محیطی ناآرامی روحی و روانی قرار دارد و از محبت، عشق و علاقهای که باید در خانواده حاکم باشد محرم میباشد و نمیتواند اوقات خوبی را با والدین خود داشته باشد.
والدین باید بدانند آسایش فرزند اولویتدار میباشد و آنها باید زمانی تصمیم به داشتن فرزند بنمایند که از هر نظر آمادگی داشته باشند و اگر زمانی که آنها دارای فرزند هستند و زندگی زناشویی آنها به شدت مشکلدار شده و تحمل یکدیگر را ندارند هرگز نگویند به خاطر فرزندانمان باید زیر یک سقف زندگی کنیم آنها خواسته یا نخواسته زمانی که زیر آن سقف فرضی خود هستند برای تربیت کودک باید بدانند بیشترین آسیب را به او میرسانند. در درجه اول آنها باید با یک مشاور خانوادگی صحبت بکنند و اگر تایید شده که آنها واقعا به بنبست رسیدهاند دیگر زندگی پر از جنجال را ادامه ندهند زیرا باعث آسیبهای روحی و روانی بسیار زیاد در کودک میشوند و دائما روح و روان حساس کودک سائیده میشود و او هم تبدیل به یک آدم پرخاشگر میشود، و کمبودهای محبتی را که در خانواده دارد سعی میکند در جامعه به صورت ناهنجار جبران نماید.
در بعضی مواقع بهتر آن است که والدین از هم جدا شده و هرگز نگویند «به خاطر فرزند» جدا نمیشویم، بلکه آنها باید به خاطر فرزند جدا شوند و او را در یک عذاب ناخواست قرار ندهند. والدین در چنین مواقع میتوانند تصمیم جدی بگیرند که بعد از جدای به خاطر فرزند با تفاهم به تربیت او بپردازند و با مشاوره کردند با هم به دور از جنجال کودک خود را تربیت و بزرگ کنند و برای کودک به زبان ساده بیان کنند که بودند ما در کنار هم درست و خوب نیست. در میان اطرافیان ما خانوادههای هستند که دارای یک چنین زندگی هستند و فرزند خود را خیلی خوب تربیت کردهاند و حتی این فرزند توانست در جایگاه رفیع جامعه قرار گیرند، بنابر این والدین باید منافع و آسایش کودک خود را بر هر مسئله ترجیح دهند و همواره سعی کند این شرایط را بر او ایجاد کنند و مسئله زیر یک سقف بودن به خاطر فرزند را فراموش کنند چون این سقف میتواند برای فرزند مشکلات روحی و روانی بسیاری را بوجود آورد و کودک دارای روح شکننده و حساس میشوند و همین وضعیت روحی او را در جامعه آسیبپذیرتر میکند.
البته ناگفته نماند که در برخی مواقع خود والدین شهامت طلاق را ندارند و این جمله «به خاطر فرزند» را بهانه میکند تا آن ترس جدایی خود را پنهان نمایند. این افراد بهتر است با خودشان رو راست باشند و اگر شهامت طلاق را ندارند حداقل سعی کند مهارتهای ارتباطیشان را تقویت بکنند و با همسر خود تعامل بیشتری را داشته باشند و تلاش کند به جای جنجال و سر ناسازگاری موقعیت همسر خود را درک کند و فکر نکند که در هنگام مشاجره پیروز میدان باید او باشد به هر حال والدین باید بیشتر از خودشان به فکر سلامت روحی فرزندان خود باشند و اجازه دهند کودکان یک زندگی شاد و مفرحی را تجربه کنند.
منبع:ساینس دیلی
11 Comments
با سلام من یه دختره ۸ ساله دارم و حدود ۴ ساله پیش از همسرم طلاق گرفتم و با پدر و مادرم زندگی میکنیم.دخترم تو این سن خیلی پرخاشگر و لجبازه اصلأ به حرف من گوش نمیده اگه امکانش هست منو راهنمایی کنید
ایجاد زمینه ی فعالت های مؤثر در خانه و مدرسه برای تخلیه انرژی های جسمی و روانی او در کاهش خشونت و رفتارهای او تأثیر بسیاری دارد
شما میتوانید برای رفع این مشکل از مشاوره به صورت تلفنی و یا حضوری کمک بگیرید
سلام به دوستان گلم
من یه دختر ۵ ساله دارم و دو ساله که از همسرم جدا شدم و با دخترم زندگی میکنیم.پدرش زندان هست و تو این مدت دخترم فقط دوبار اونو دیده
اوایل خیلی ناخون هاشو میخورد الان کمتر شده ولی هنوز ادامه داره
تو این مدت توقعات دخترم خیلی بالا رفته و هر روز بهانه گیری میکنه که این رو میخوام اون رو میخوام بعصی وقتها صبرم لبریز میشه و دعواش میکنم نمیدونم چطور باهاش رفتار کنم که دست از این لوس بازیاش برداره ؟؟؟
مهمترین و ساده ترین راهی که شما در برابر لجبازی کودکتان میتوانید انجام دهید بی اعتنایی به کارها و یا لجاجت اوست در حقیقت نادیده گرفتن و بی توجهی شما به لجبازی فرزندتان باعث کاهش این رفتار در او می شود
شما باید مد نظر داشته باشید که زمینه را برای عصبانیت و لجبازی او فراهم نکنید مثل خستگی او عصبانیت را به دنبال دارد
بهتر است هنگامی که عصبانی هستید کودک خود را دعوا نکنید بلکه برای تنبیه او باید تظاهر به عصبانیت کنید زیرا کودک در عمق نگاه عصبانی شما باید نگاه گرم و مهربان شما را نسبت به خود پیدا کند که این نگاه برای کودک بسیار مهم است چرا که با همین نگاه هویت و خودباوری در ذهن او شکل میگیرد
سلام من و همسرم حدود ۱۰ ساله ازدواج کردیم الان یه پسر داریم و ۶ ماهه که از همسرم جدا شدم و پسرم با خودم زندگی میکنه مادرش شاغله و نمیتونه بهش رسیدگی کنه من و پسرم با پدر و مادرم زندگی میکنیم من مایل به ازدواج هستم ولی پسرم مخالفه و به هیچ وج زیر بار نمیره .لطفا کمکم کنید که چطوری پسرمو راضی کنم به این ازدواج؟؟
ازتون ممنونم
به نظر من ۶ ماه زمان خیلی کوتاهی برای پسرتونه که با نبودن مادرش و تغییر شرایط زندگیش کنار بیاد.از نظر محبت و عاطفه با توجه به کمبود وجود مادرش,به بچه محبت و توجه بیشتری داشته باشید و موضوع ازدواج مجدد رو میتونید از طریق یک مشاور با او درمیون بزارید.
پسرتون فکر میکنه مادرش تنهاش گذاشته و رفته و به خاطر همین میترسه که شما هم تنهاش بزارین و برید .شما اول شخص مورد نظر رو پیدا کنید بعدا بچه رو آماده کنید.بسته به شرایطی که قراره پیش بیاد
سلام دوستان
به نظر شما طلاق چه تاثیری میتونه روی کودکان داشته باشه؟
طلاق می تواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی ، فکری و رفتاری را در کودکان ایجاد کند که به عوامل مختلف بستگی دارد.از جمله ، سرشت ف ذات و شخصیت کودک,میزان آسیب پذیری یا مقاومت و تاب آوری او ، وجود یا عدم وجود بیماری روانپزشکی ، سن کودک ، شرایط زندگی خانوادگی قبل از طلاق ، نحوه برخورد والدین با پدیده طلاق و دخالت ندادن فرزندان در روابط خودشان ، چگونگی شرایط و فرآیند طلاق …
نیمی از بچه های طلاق ارتباطشان با یکی از والدین قطع می شود و از حمایت و علاقه و توجه او محروم می شوند.