در تربیت فرزندان، توجه به مسائل و نیازهای روحی و روانی آنها اهمیت ویژهای دارد. بسیار مهم است که فرزندان گرفتار عقدههای روانی نباشند تا توانایی دفاعی بدنی بیشتری پیدا کنند و کمتر بیمار شوند. بیتوجهی والدین به کودک باعث میشود که کودک احساس کمبود شخصیت کند. پدر و مادرش فقط به تغذیهاش توجه دارند و به شخصیت او احترامی نمیگذارند و از این جهت کمبود شخصیتی خود را در لجبازی و نافرمانی و مجادله ابراز میدارد. بنابراین والدین باید علاج قبل از وقوع را درباره کودکانشان منظور دارند و شخصیتشان را پایهریزی نمایند.
در قرآن کریم آمده: «فرزندانتان را در خردسالی به آداب (خوب و پسندیده) تشویق و ترغیب کنید.»
از طرفی برخی از والدین فکر میکنند که کودکان دچار استرس (دلهره و اضطراب) و ناراحتیهای روانی نمیشوند و از هیجان و ناراحتیهایی که در درون طفل وجود دارد، غافل هستند.
گاهی مادر ناآگاه برای نظافت اتاق کودک چوب کبریتها و لوازم بازیاش را به هم میریزد و ساختمانهایش را خراب میکند. از هیجان و ناراحتیهایی که در درون طفل ایجاد میکند، غافل است. همه این موارد و مثالهای دیگر، مونه دچار شدن کودکان به استرس و نابسمانی روانی است. بنابراین اگر والدین وظیفه خود را فقط در رفع نیازهای مادی فرزندان خود بدانند و به نیازهای عاطفی و روانی کودکشان آشنا باشند و در پاسخگویی به این نیازها تلاش کنند، روح و روان کودکان هرگز دچار آسیب نخواهد شد.
بحرانهای روانی در دوره کودکی
مشکلات خانوادگی
اختلافات خانوادگی تاثیر عمیقی در کودک میگذارد. اگر گفتوگوها به حل مشکل ختم شود و تکراری و خستهکننده و شدید نباشد، باعث یادگیری طفل و بهکارگیری گفتوگو برای حل اختلاف میشود، اما از طرفی درگیریهای هر روزه، بیاحترامیها و توهینهای افراد خانواده به یکدیگر باعث آزردگی روحی کودک خواهد شد. زیرا دعواهای خانوادگی سالها در ذهن او باقی مانده و حتی ممکن است بر زندگی و آینده او تاثیر منفی بگذارد. کودک پدر و مادر را سرمشق قرار میدهد و در آینده با همسرش برخورد درستی نخواهد داشت.
از مسائل دیگری که باعث ایجاد نگرانی در کودکان میشود، حرف زدن از مشکلات شدید خانواده مانند بدهکاریها است، که در صورت تکرار و رفتار و گفتار نامناسب اعضای خانواده به وجود میآید. بهتر است بزرگترها همیشه از چگونگی حل مشکلات و راههای امیدوارانه حرف بزنند و کودک را به زندگی و آینده امیدوار کنند. گاهی نیز بدگویی از افراد فامیل، روح ظریف و حساس کودک را آزرده و او را نسبت به دیگران بدبین میسازد. با محبت و گذشت نسبت به دیگران مطمئنا کودک آموزش دیده و در آینده موفقتر خواهد شد.
جدایی از والدین
دور شدن والدین از محیط خانواده در روحیه کودک بسیار موثر است. گوشهگیری، پرخاشگری و بیتوجهی به درس و بیحوصلگی و عصبانیت و جویدن ناخن و گاه بیاشتهایی از عوارض این مسئله است. افراد دیگر خانواده و فامیل باید با رفتار و برنامهریزی درست جای خالی والدین را پر کند. وقتی پدر برای دیدن خانواده میآید، با آوردن هدیه و محبت و صحبت کردن با کودک یا کودکان شرایط را برای رفتن دوباره آماده کند. مسافرت سایر افراد مورد علاقه کودک نیز شاید روحیه او را تحت تاثیر قرار دهد. در این صورت نوشتن نامه برای او و فرستادن نقاشی کودک برای فرد مسافر و تماسهای تلفنی برای ایجاد روحیه شاد در کودک مناسب است.
یکی از موضوعات بسیار مهم و تاثیرگذار در روحیه و عواطف کودک، آمدن فرزند بعدی و در واقع رقیب است! مشکل حسادت کودک نسبت به فرزند بعدی از 3 سالگی به بعد بسیار زیاد است و از 4 تا 15 سالگی بسیار مشکلساز است. وقتی فرزند بعدی به دنیا میآید، اگر خانواده به حساسیت این موضوع اهمیت ندهند، فرزند یا فرزندان قبلی دچار بههمریختگی روانی و عاطفی میشوند، زیرا تا حالا او مورد توجه پدر و مادر و فامیل قرار داشته و ناگهان با ورود خواهر یا برادر جدید تمام توجه خانواده، پدربزرگ و مادربزرگها و شاید فامیل دیگر به او معطوف میشود. اغلب خانوادهها اشتباها فکر میکنند فرزندشان حسادت نمیکنند و نوزاد را دوست دارد غافل از اینکه در دل کودک چه طوفانی برپاست.
بعضی از کودکان حسادت خویش را جای آنکه بر زبان بیاورند، به صورت سرفه، جوش پوست یا خیس کردن رختخواب ابراز میدارند. گاه نیز ناخن میجوند و گاه موی سر خود را میکنند و یا رفتارهای نامناسب دیگر انجام میدهند. پدر و مادری که میخواهند صاحب فرزند جدیدی شوند، باید فرزندان (بهخصوص فرزند قبل از فرزند جدید) را آماده کنند و خود نیز راههای برخورد با این اتفاق تازه را بررسی و توجه قرار دهند. پس از تولد نوزاد نباید کودک یا کودکان قبلی را فراموش کرد. از تظاهر به دوستی و دروغ گفتن به کودک بپرهیزد، چون کودکان میفهمند و در دل به شما میخندند و ناراحت میشوند!
گاه کودک در محل خاصی از بدن خود درد احساس میکند یا زخمی میبیند، ولی خجالت میکشد آن را نشان دهد. البته ممکن است پدر و مادر از رفتار کودک و یا گوشهگیری او و یا بیخوابی و بیاشتهایی، طرز راه رفتن، دستمالی ناحیه درد و زخم و غیره به علت آن پی ببرند. در اینگونه مواقع باید پدر و مادر با کودک صحبت کنند و از او بخواهند تا با هم پیش پزشک بروند و به او بفهمانند که پزشک با همه دوست و محرم است و همه باید ناراحتی خود را به او بگویند.
گاهی هم ممکن است کودک در اثر دعوا با دوست خود زخمی شود، ولی از ترس والدین چیزی نگوید که والدین میتوانند از رفتار کودک متوجه موضوع شوند و ضمن برخورد مناسب شروع به مداوا کنند.
ترس از طلاق والدین
پدر و مادری که حرف از جدایی میزنند، کودک را نگران و مضطرب میکنند. در نتیجه او همیشه میترسد که وقتی به خانه برگردد، مادر یا پدرش برای همیشه رفته باشد. بنابراین پدران و مادران باید بدانند وقتی بچهدار شدهاند، مسئولیت بسیار بزرگی را به عهده دارند. پدر و مادر حق ندارند به خاطر خواهشهای خود سرنوشت کودکشان را نابود و یا خراب کنند، زیرا سرنوشت کودکشان بستگی به رفتار دارد، پس به خاطر سعادت او باید با هم سازش نمایند.
گاه با فوت یکی از افراد فامیل یا دوستان، کودک نگران میشود که نکند او یا پدر و مادرش بمیرند. اگر کودک از مردن حرف زد، به او اطمینان بدهید که بیهوده کسی نمیمیرد و بگویید اگر کسی بهداشت و مسائل ایمنی را رعایت کند، عمری طولانی خواهد داشت. اگر کودک پرسید «من کی میمیرم؟» در جواب بهتر است گفته شود: من مطمئنم که تو تا وقتی خیلی پیر شوی، زندگی میکنی. در مورد کودکان زیر 5 سال توصیه میشود که اولیاء بگویند «مامان نمیمیرد؛ بابا نمیمیرد.» صحبت در مورد زندگی پس از مرگ و روح زدن برای کودک سنگین است. سعی کنید با حرف زدن از آینده و امید دادن به او، کودک را از فکر کردن به مرگ دور کنید.
ممکن است کودک به علتهای مختلف مانند بیماری، نخوردن صبحانه و سیری کاذب، دچار سوء تغذیه شود که در این صورت نخواهد توانست در کلاس یا موقع تدریس معلم یادگیری داشته باشد. کودکی که سوء تغذیه دارد، اغلب خوابآلود و رنگ پریده به نظر میرسد. بیشتر کودکانی که سوء تغذیه دارند، حوصله ندارند و این بیحوصلگی و ناراحتی حاصل از سوء تغذیه به صورت خواب آلودگی یا خواب در کلاس یا شرارت و آزار بغل دستی و بیقراری بروز میکند. البته خوابآلودگی همیشه نشانه سوء تغذیه نیست، بلکه ممکن است علتهای دیگری داشته باشد از جمله کمخوابی، دیر خوابیدن، آشفتگی خواب و یا ضربههای مغزی دوران کودکی و غیره… که تماس با والدین و پیگیری علت آن و در صورت لزوم مراجعه به پزشک متخصص، ناراحتی کودک برطرف خواهد شد.
کودکانی که برنامه خواب درستی ندارند و تا ساعتها از شب رفته بیدار میمانند و دچار کمبود خواب هستند که کمکم کودک را ضعیف و گاه دچار مشکلات جدی میکند. البته میزان خواب بستگی به سن و وضعیت جسمی و روحی کودک دارد. مثلا کودک دبستانی ابتدا به 10 تا 13 ساعت خواب در شبانهروز نیاز دارد و به تدریج این میزان نیاز کم میشود. گاهی پریشانخوابی به صورت پریدن از خواب و داد و فریاد در خواب و یا بیدار ماندن او در شب میباشد که باید به پزشک مراجعه و با کمک او علت را پیگیری کرد. از علائم پریشان خوابی میتوان به مواردی چون: کمحوصلگی، پرخاشگری، خوابآلودگی و گاه افسردگی و بیاشتهایی اشاره نمود.
کودکانی که دائم در حال جنب و جوش هستند، مرتب حرف میزنند، با بغل دستی خود مشغول بازی یا شوخی هستند، به درس توجه ندارند و کتاب و دفتر خود را میاندازند و برمیدارند، ممکن است جزو کودکان بیش فعال باشند. مسئولیت دادن به اینگونه کودکان و فراهم کردن زمینههای فعالیت سالم برای آنها مانند بازدید دفاتر شاگردان و دیدن ناخنهای آنها، گچ آوردن از دفتر، جمعآوری تکالیف به تناسب موقعیت و زمان مناسب تا حدی که باعث انتقاد بقیه شاگردان قرار نگیرد، بسیار موثر است.
ولی توجه داشته باشید که آنها را آزاد نگذارید تا هر کاری خواستند بکنند. میتوان آنها را از چیزهایی مانند نمره انضباط و اطلاع دادن به والدین، ترساند. تنبیه کودکان بیش فعال و بیتوجهی به آنها نتیجهبخش خواهد بود، زیرا اینگونه کودکان میخواهند بیشتر مورد توجه قرار گیرند. از طرفی تشویق و محبت نسبت به آنها به خصوص وقتی کار خوبی انجام میدهند، برای آنها بسیار موثرتر است.
ما تا به امروز با وجود نظریات بسیار در زمینه بیش فعالی، هنوز کاملا دلیل این عارضه را نمیدانیم، ولی گفتنی است که بیشتر بررسیها به اختلاف در ساختار شیمیایی مغاز اشاره دارد. تشخیص این بیماری فقط با دقت در رفتارهای کودک و گردآوری اطلاعات در مورد برخوردهای او امکانپذیر است که تمام این دستاوردها از یک مراقب تا مراقب دیگر متفاوت باشد. از هر بیست و پنج کودک، یک کودک در مراحل اولیه، دارای عارضه بیش فعالی میباشد و نیز شایان ذکر است که تعداد این کودکان در میان جنس پسر بیشتر است. همچنین نزدیک به 40 درصد از این کودکان از مشکل یادگیری در نوشتن یا خواندن و یا عملیات ریاضی و نیز از مشکل اجتماعی در برقراری ارتباط سالم و پرنشاط با دیگران رنج میبرند.
ویژگی کودکان بیش فعالی:
1- کودک بیش فعال رفتارهای ناپخته نسبت به سنش دارد.
2- به سادگی با دیگران ارتباط برقرار مینماید.
3- کارهای مخاطرهآمیز انجام میدهد.
4- حرکاتی بیهدف دارد، مثلا یا خود بر زمین میافتد یا اشیا و وسایل اطراف خویش را میاندازد و حد و مرز بدن خود را نمیشناسد و در کل نمیتواند آن را تشخیص دهد.
5- بدون تفکر سخنانی بر زبان میآورد و رفتاری ناخودآگاهانه و خود به خود انجام میدهد، طوری که دیگران و خویشتن را آزرده میسازد.
6- انتظار دارد محور توجه همگان باشد.
7- به دیگران و ابسته است.
8- در انجام تکالیف مدرسه ناهماهنگ عمل میکند.
9- در کار خویش کند است و به نوع آن توجهی ندارد.
10- معمولا وسایل خویش را در مدرسه گم کرده یا در خانه فراموش میکند.
11- بیشتر مواقع خط و املای بدی دارد.
عوامل موثر در بیش فعالی
در طول بارداری سوء تغذیه مادر، خونریزی در دوره بارداری، مسمومیت، بیماریهای واگیردار، استفاده از الکل، شراب، مخدرات و بیهوشکنندهها و در هنگام عمل زایمان کمبود اکسیژن نوزاد، زایمان زودهنگام، فشار آمدن به مغز به دلیل عمل کشیدن کودک در انجام زایمان، میتواند باعث بیش فعالی کودک شود.
مادر یا مربی مهدکودک میتوانند از طریق مشاهده رفتار کودک در همان ابتدای زندگی، این عارضه را تشخیص دهند؛ آنها باید با متخصص مشورت نماید. عمدهترین نشانهها در این چند مورد خلاصه میشود: بینظمی، پرتحرک بودن، عکسالعمل سریع، ضعف در نطق، عدم تمرکز، بازیگوشی، پرحرفی، ناپختگی اجتماعی، سردرگمی و گیجی در حرکت.
برخورد والدین و مربی با کودک بیش فعال
1- استفاده از وسایل قابل لمس، مادی، حسی؛ تا کودک بهتر بتواند اطلاعات لازم را دریافت کند.
2- ایجاد انگیزه در طول آموزش به کودک
3- با ارتکاب یک خطا یا اشتباه از او انتقاد نکرده و به وی خرده نگیریم.
4- از یک ساعت زنگدار در ساعت درس استفاده کرده تا کودک مفهوم زمان را درک نماید و انگیزهای برای تنظیم وقت خویش به صورت فعال پیدا کند.
5- کمک به کودک در رسیدن به استقلال نسبی در زندگی.
6- ایجاد ارتباط دائمی میان مدرسه و خانه و گزارش مداوم از رفتارهای مثبت کودک.
7- کودک را کمک کنید تا به همکلاسیهای خود دوستی و رابطه سالمی برقرار نماید.
8- وظایف و مسئولیتهایی بر عهده کودک قرار دهید.
منبع:مشاوره-آنلاین.com
19 Comments
با سلام پسری دوساله دارم .گاهی اوقات موقع ناراحتی دو دستی میزنه تو سرش و یا دندون هاشو به هم فشار میده .پسرم موقع دیدن بچه های از خودش کوچکتر واکنش نشون میده و خودش رو روی زمین میندازه و گریه میکنه با به اون حمله میکنه.البته ناگفته نمونه که در گذشته پسر خواهرم چند بار بهش حمله کرده و از اون موقع تا حالا زمانی که اون به طرفش میاد حساسیت بیشتری نشون میده تا بقیه افراد.لطفا راهنمایی بفرمایید
با سلام شما حتما باید به یک روانپزشک اصفال مراجعه کنید.روانشناسی اطفال و برخورد با آنها قوانین خاصی داره که هر گونه اشتباه والدین میتونه منجر به مشکلات خاصی در آینده بشه
گاهی اوقات نیز ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید می کنند و یا از چیزی می ترسانند. مثلاً مادر به کودک خود می گوید: اگر شلوغی کنی می روم و دیگر بر نمی گردم. یا برای وادارنمودن او به خوردن دارو او را از آمپول
می ترسانند و این فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد می کنند می تواند به صورت ترس های مختلف خود را بروز دهد و در کودکان اضطراب های روانی اغلب با مواردی مثل ترس و … مشخص می شوند.
دختری ۳ ساله دارم که فعالیت بیش از حد داره و کارهای خطرناک انجام دیده و حتی چندین بار تنبیه شده بچه ای بسیار مهاجمه
حتی به مشاور هم مراجعه کردیم نتیجه ای نداشت
اگر کودک شما علائم بیش فعالی داره باید حتما ار نظر وجود این اختلال توسط روانپزشک کودک و یا متخصص اطفال بررسی بشه
بله شما باید در اولین افدام به یک متخصص روانپزشکی کودک و نوجوان مراجعه نمایید تا با تشخیص درست و به موقع شما را در حل مشکل موجود و پیشگیری از مسائل بعدر یاری کند
سلام
پسرم ۲ سالشه و از خیلی چیزا میترسه.مثلا از آرایشگاه,حمام,و….خیلی ترس داره بیشتر اوقات تو خواب موهاش رو کوتاه میکنم.هر کاری میخواد انجام بده میگه میترسم نمیدونم چطور این کلمه رو یاد گرفته
با تشکر
کودک شما احتمالا دچار دو نوع ترس شده که ممکن است علت آن نادانی در اصول پرورش و تربیت از شما و همسرتان باشد.
اضطراب جدایی
ترس از غریبه ها
بیشتر باهاش باشید و با او بازی قایم باشک رو بازی کنید تا اضطراب جداییش کاهش پیدا کنه با خودتون اون رو به جمع آدمهای نازه ببرید تا متوجه بشه خطری تهدیدش نمیکنه
جدی بگیرید و پیگیر باشید ولی نگران نباشید
سلام پسرم بعد از دیدن یک فیلم ترسناک ترس بسیار عجیبی پیدا کرده و از شیطان میترسه این فیلم مناسب با سنش نبوده ولی وقتی ما در منزل نبودیم دیده .حتی یک لحظه هم نمیتونه دوری من رو تحمل کنه.بابت این موضع خیلی رنج میبرم.راهنماییم کنید
گاهی فرزندان چون دوست دارن بیشتر مورد توجه قرار بگیرن این نوع رفتار رو از خودشون بروز میدن ولی اگر در این مورد ترس بیش از انداره باشه حتما باید با مشاوران کودک مشورت کنید
سلام پسر ۲ ساله ای دارم که وقتی تو خوابه چندین بار یه هویی داد میزنه و بعدش آروم میشه.خیلی میترسم از اینکه مشکل روحی داشته باشه.چیکار باید کرد؟؟
مسائل خانوادگی و والدین در این زمینه حائز اهمیت است .همچنین خستگی و مسافرت های طولانی مدت که ریتم خواب کودک را به هم می زند.افسردگی و مصرف برخی داروها هم میتواند وحشت شبانه رو به دنبال داشته باشد.
اگه همه شرایط روحی کودک مساعد بود شرایط جسمانی مثل پایین اومدن قند خون، تب، اختلالات گوارشی میتواند علل این مشکل باشد.
وحشت های شبانه می تواند به دلایل مختلف دیگر هم ایجاد شود به عنوان مثال حوادث استرس زا، تب و داروهایی که بر سیستم عصبی مرکزی اثر می گذارند.اشاره کرد
پسرم ۵ سالشه و بسیار باهوش.هر مطلبی را می شنود سریع یاد میگیرد.حافظه بسیار بالایی دارد و مربیان مهد کودکش خیلی از او راضی هستند.هنگام غذا خوردن یکجا بند نمی شود و همیشه حرف میزند.زمانی که من و پدرش با هم حرف میزنیم فورا به میان حرفهای ما می پرد.به نظر شما آیا این علائم نشانه بیش فعالی نیست؟؟؟
البته باید برای تشخیص بیش فعالی با مشاوره کودکان مشورت کنید .
اگر کودکتان غذا نمیخورد باید او را نزد کارشناس تغذیه و همچنین در صورت نیاز نزد روانشناس ببرید.
او را در تهیه غذا شرکت دهید .از کودکتان بخواهید در بعضی از کارهای بی خطر به شما کمک کند.باید در فرم غذاها جذابیت ایجاد کنید.از نظر فرمی و زنگی بودن و داستانهایی رو تعریف کنید که به غذا خوردن تحریکش کنه
سلام خسته نباشید دخترم ۷ سالشه و وقتی یه کار اشتباهی میکنه سریع میگه ببخشید و برای هر کاری دائم از همه معذرت خواهی میکنه و خیلی خیلی زود گریه میکنه.من خیلی نگران آینده اش هستم لطفا کمکم کنید
معذرت خواهی که بد نیست.خیلیم خوبه اگه بی ادب بود چی.؟؟؟برو خدارو شکر کن که بابت کارهای اشتباهش معذرت می خواد
احتمالا به خاطر رفتار شما بوده .ممکنه به خاطر عملی شدیدا سرزنش شده یا بهش یاد دادید که برای هر اشتباهی سریعا معذرت خواهی کنه.کودکان به شدت تحت تاثیر افکار پدر و مادر قرار دارن.اگر اینطور بوده رفتارتون رو از این به بعد تغییر بدید و اگر اشتباهی مرتکب شد خیلی آرام و با مهربانی برخورد کنید و بهش آموزش بدید که این کارهایی که انجام داده اونقدر بد نبوده که به خاطرش عذر خواهی کنه