درمان شناختی رفتاری (CBT) نوعی روان درمانی است که به مراجعین کمک میکند از طریق کنترل احساسات وافکار خود ،رفتارهایشان را تحت تاثیر قرار دهند.
نوع تفکر، الگوهای فکری، شناخت ما از محیط اطراف، شناخت ما از خودمان و تفسیرهای که از وقایع زندگی داریم همگی باعث میشوند که یک سری رفتارها و احساسات را در ما ایجاد کنند.
در واقع رفتار های خوب و بدی که ما از خودمان نشان میدهیم نتیجه همان افکار و احساسات هستند.
برداشت های اشتباه از وقایع و اتفاقات، حاصل افکار منفی خودکار ما هستند که باعث میشوند به جای بررسی واقعیت ها، مفاهیم غیر منطقی و غیر واقعی از اتفاقات را برداشت کنیم.
اگر این افکار منفی خودکار، گسترش پیدا کنند در وضعیت روانی فرد اثر بدی دارند.
بیماران به کمک روش درمانی شناختی رفتاری، به طرف واقعیتی کشیده میشوند که این افکار منفی را پشتیبانی میکنند.
هدف درمان شناختی رفتاری این است که مارا نسبت به افکار خود و تاثیر آنها روی رفتار و احساساتمان آگاه کند و با تغییر تفکر و یا اصلاح آن روی رفتار ما اثر گذارد.
افکار ما مانند عینکی روی چشمانمان هستند و ما همه چیز را از پشت این عینک میبینیم.
در واقع هدف این است که به مراجعین آموزش دهند که با وجود این که نمیتوانند بسیاری از وقایع دنیای پیرامون خود را کنترل کنند.
اما میتوانند نحوه برخورد با آن وقایع را کنترل کنند.
درمان شناختی رفتاری، فقط یک نوع خاص از روان درمانی نیست، در واقع به علت گسترده بودن جنبه علمی و نظری، این روش الگوهای متنوعی دارد ازجمله:
درمان شناختی رفتاری، یکی از روش ها برای درمان افسردگی، اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، تعارضات زناشویی، هراس، وسواس فکری، اختلالات مرزی، اختلالات دو قطبی، اختلالات خوردن است.
در چند سال اخیر پژوهش های متعددی نشان داده اند که درمان شناختی رفتاری در درمان کمر درد و درد های عصبی نیز موثر است.
از این روش برای کنترل علائم بیماری در بانوان مثل سرطان پستان و یائسگی نیز استفاده می کنند.
یکی از نقطه ضعف های روانکاوی مرتبط کردن اتفاقات دوران کودکی با مشکلات حاضر است ولی در درمان شناختی – رفتاری به اینجا و اکنون میپردازند.
در سال های اخیر درمان شناختی – رفتاری، بین افرادی که به دنبال سلامت روان هستند و متخصصان محبوبیت زیادی پیدا کرده و چون یک روش کوتاه مدت است اغلب ارزان تر از روانکاوی و سایر درمان های بلند مدت است.
اثرگذاری این روش به میزان همکاری روان درمان و مراجعه کننده، شناسایی دقیق مشکلات، بررسی واقعیت ها، آموزش و انجام تکالیف مختلف بستگی دارد.
تحقیقات نشان می دهد که درمان شناختی – رفتاری در درمان بی خوابی اثر بیشتری نسبت به قرص های خواب آور دارد.
این روش در درمان افسردگی در کوتاه مدت اثری به اندازه ی داروهای ضد افسردگی دارد و در دراز مدت اثری بیشتر از داروها دارد.
فرد بیمار باید به شناخت های منفی وخطاهای خود پی ببرد تا بتواند آنها را رفع کند.
بیمار ابتدا این کار را به کمک شناخت درمانگر انجام می دهد و شناخت درمانگر تلاش می کند بیمار را در این کار به خود نهایی برساند.
فرد بیمار دفتری را تهیه می کند و در مواقعی که ناراحت است، افکاری که باعث ناراحتی شده اند را می نویسد.
سپس به کمک شناخت درمانگر باور و فکری را پیدا می کند که در مقابل باور قبلی قرار گیرد و احساس ناراحتی را کاهش دهد.
خطاهای شناختی افکاری هستند که با وجود این که شواهدی برای نقض آنها وجود دارد ولی ما این افکار را همچنان به عنوان یک باور در خود نگه میداریم.
در این تکنیک سعی در شناخت خطاهای شناختی و سپس نقض آنها می شود.
شناخت درمانگر به کمک درمان شناختی رفتاری خطاهای شناختی را شناسایی کرده و به فرد بیمار کمک می کند تا درمان شود و شیوه های جایگزین کردن تفکر را به بیمار یاد دهد.
به عنوان مثال تعمیم مبالغه آمیز یکی از خطاهای شناختی است.
یعنی فرد یک مسئله را از آن چیزی که در واقعیت است بزرگتر می کند.
مثلا اگر در یک امتحانی قبول نشود تصور میکند دیگر در آن امتحان قبول نمیشود.
دراینصورت شناخت درمانگر به فرد کمک می کند به یک تفکر درست پیرامون این مسئله دست پیدا کند.
به عنوان مثال فرد سعی میکند عواملی که باعث مردود شدن او در امتحان شده است را پیدا کند و با این باور که این بار تلاشم را بیشتر خواهم کرد و قبول میشوم، وقایع منفی را از خود دور کند.
تا وقتی که تفکرات ناسازگار اصلاح شوند از شیوه پرت کردن حواس استفاده می کنند.
مجموعه ای از تکنیک ها هستند که بکار بردن آنها سبب افزایش آرامش و کاهش میزان فشارهای روانشناختی می گردد، مانند تکنیک تن آرامی یا ریلکسیشن
در مرحله اول که مرحله ارزیابی نام دارد، علائم مربوط به مشکلات روانشناختی ویا عواملی که باعث تشدید علائم مربوط به مشکلات روانشناختی میشوند شناسایی میشوند.
بعد از مرحله ارزیابی که به کمک ابزار مختلفی از جمله مصاحبه با بیمار انجام میشود، مرحله طراحی درمان شروع میشود.
در این مرحله شناخت درمانگر به کمک اطلاعاتی که در مرحله ارزیابی به دست آورده طرح درمانی مناسبی را برای بیمار آماده میکند.
جلسات درمان شناختی – رفتاری نیز میتوانند به صورت فردی و یا گروهی انجام شوند.
این نوع درمان، درمانی کوتاه مدت است و میزان جلسات این نوع درمان 12 تا 16 جلسه ی هفتگی (هر هفته یا هر دو هفته یک جلسه) می باشد و معمولا هر جلسه حدود 50 دقیقه طول می کشد.
در آخر باید گفت که با ظهور درمان شناختی رفتاری روانشناسان به بهبود وضعیت بهداشت روانی بسیار خوشبین هستند.