بزرگترها همیشه دوست دارند برای مدتی به دوران شیرین کودکی خود برگردند و آن لذتی را که در آن دوران تجربه کردهاند باز هم تجربه نمایند. شاید خود را قیاس با فرزند خود بگذارید و بگویید چرا من در آن روزگار شاد بودم و با محیط خود بیشتر تامل داشتهام ولی کودک من اینگونه نیست.
هنگامی که به کودک خود دقیق مینگرید او را حساس و افسرده میبینید و با خود فکر میکنید که او تمام امکانات رفاهی دارد چرا افسرده میباشد؟ شکی نیست که دوران کودکی یکی از شیرینترین و پرخاطرهترین دوران زندگی هر فردی است. والدین باید بدانند که کودکی خود آنها به سادگی گذشته به دور از امکاناتی الکترونیکی مانند تبلت، موبایل، کامپیوتر و… و آنها با فیلمهای کارتونی که تلویزیون نمایش میداد و بازیهای کودکانی که در بین بچههای آن موقع متداول بود شاد بودن.
والدین باید بدانند که امکانات برای فرزند آنها شادی نمیآورد، با وجود این که والدین امروزی باسوادتر هستند ولی حوصله سر و کله زدن با فرزند را ندارند و آنها آنقدر درگیر کارهای روزانه خود هستند و برای فرار از فرزند خود به او بیشترین امکانات را هدیه میدهند که فاصله آنها حفظ شود و مزاحم کارهای والدین خود نشوند و کودک لحظههای را باید با والدین خود باشد همواره با وسایل الکترونیک و بازیهای کامپیوتری سرگرم میباشد، در نتیجه کودک از محبت والدین خود محروم میشود، در حالیکه در دوران کودکی ما اینگونه نبود والدین سعی میکردند که بهترین بازیها و سرگرمیها را برای فرزند خود تهیه و تدارک ببینند، شاید کوچکترین آن بردند فرزند خود به پارکهای محلی بود و کودک در یک فضای باز و مفرح شروع به بازی میکرد.
در عصر حاضر کودک بیشتر به سمت بازیهای و وسایل الکترونیکی هدایت میشود در کودکی والدین این بازی و وسایل را در اختیار او قرار میدهند و کودک اغلب در دنیای مجازی به سر میبرد تا در دنیای واقعی و این برای او یک عادت میشود و در بزرگسالی خودش به سمت و وسایل الکترونیکی میرود و کمتر با محیط طبیعی خو مییابد، زندگی کردن را فقط در دنیای الکترونیکی و مجازی میداند. او یاد میگیرد که برای شاد زیستن نیاز به این وسایل دارد و اگر این دنیای الکترونیک را از او بگیرند دیگر شاد نیست و روح و روان او بهم میریزد چون نمیداند با محیط ساده و بدور از الکترونیک چگونه شاد باشد.
در گذشته همان دوران کودکی ما صمیمیت بین خانوادههای بیشتر بود، دوست داشتن اوقات فراغت را در کنار دیگر افراد فامیل بگذرانند و دور همی را دوست داشتند در این میان کودکان خردسال همبازی میشدند و تفریح میکند در این میان اگر کودکی به زمین میافتد به او یاری میدادند و کمکش میکردند تا از زمین بلند شود. خانواده بیشتر دارای سه الی چهار فرزند بودند و تک فرزندی رواج نداشت و کودکان در یک خانواده با هم همبازی میشدند و از هم دیگر میآموختن چگونه شاد باشند، آنها بازیهای کودکان انجام میدادند، مثلا توپ بازی در حیاطهای کوچک خانه و یا در دیگر محیطهای مناسب. خانههای یک محله آنقدر صمیمی بود که کودکان همسایه در کنار هم رفت و آمد میکردند و همبازی میشدند، ولی حالا دیگر خبری از آن کوچههای بنبست محله و یا خانههای حیاط دار نیست و نه خبری از توپ پلاستیکی بچههای محل و شادیهای بچهها از کوچه محلهها و حیاطها به آپارتمانهای کوچک چندین طبقه نقل مکان کرده است و توپ پلاستیکی تبدیل به گوشی همراه و تبلت و دیگر وسایل الکترونیک شده و کودک راهی جزء با محیطی مجازی و خیالی ندارد.
ما بزرگترها اختیار دوستیابی را از کودک خود را گرفتهایم زیرا وقتی به او تبلت هدیه میدهیم، یک هدیه لوکس و آنچنانی در حقیقت به او میگوییم عزیزم دوست تو تبلت است، من دوست تو را انتخاب کردهام، تو با همین مشغول باشد و من هم بروم دنبال کارهای خودم چون وقت گذراندن اوقات خوش را با تو ندارم و والدین باید بدانند که بچگی کردن با بازی (جسم و روح با هم در تحرک باشند) معنا پیدا میکند.
والدین از این غاقل هستند که دوستیابی برای کودک یک نوع تمرین برای معاشرت او در آینده میباشد، باید کودک شما یاد بگیرد که همبازی و وسایل بازیش را خودش انتخاب کند و هیچ اجباری در این انتخاب نداشت باشد ولی والدین دورادور مراقبت کودک باشند و از او مراقبت بکنند و در موقع نیاز به یاری برسانند.
یکی دیگر از مزایای بازیهای دسته جمعی اینست که کودک علایق فردی خود را میشناسد و بر مبنای علایق درونیشان عمل میکند و مشکلاتشان را خودشان حل میکنند، کودکان در این بازیهای خیلی خوشحال و شاد هستند و یاد میگیرند اگر زمینخوردن دوباره پا برجا شوند و زمین خوردشان را جبران کنند و آن بازیهای کودکان هم شادی برای فرزند ما به همراه دارد و یک تمرین برای زندگی او در آینده میباشد. بچههای خود را به بازیهای الکترونیکی عادت ندهیم زیرا تحرک و شاد بودن را از او میگیرد و دنیا را برای او ناامن معرفی میکند.
منبع:کانون مشاوران ایران