چرا افراد به خط بینی و ستاره شناسی اعتقاد می آورند؟ یک احتمالش می تواند این باشد که تعابیری که این قبیل چیزها فراهم می کنند “درست” است. به این خاطر درست است که شامل کلی گویی های نامفهوم مثبتی با درجه ی اعتبار بالا است که مفروضاً تا امروز روی به طور خاص یک شخص اسمی برآورد شده است.
روانشناسان برای چندین دهه بر روی “تاثیر بارنوم” (گاهی به عنوان تاثیر فورر شناخته شده است) پژوهش می کردند. این پدیدار زمانی اتفاق می افتد که افراد، فیدبک شخصیت خودشان را به این خاطر قبول می کنند که گمان می کنند آن، از پروسه ی ارزیابی شخصیت آنها برآورد شده است. به عبارت دیگر، افراد به ورطه ی اشتباهِ ارزش گذاریِ شخصی می افتند. افراد قبول دارند که کلی گرایی هایی که تقریبا راجع به همه درست باشد، مشخصا در مورد خودشان هم صحیح است.
بیشتر از 60 سال قبل، روانشناسی به نام استاگنر از گروهی از مجموعه ی مدیران، یک تست شخصیتی گرفت، اما به جای دادن نمره و ارائه ی پاسخ های عملی، به هریک از آنان فیدبکی جعلی در قالب یک سری ادعا داد که منبعث از طالع بینی آنها، یعنی خط بینی و از این قبیل چیزها بود. سپس از هر مدیر خواسته شد که خروجی مورد نظر خود را بخواند (با این فرض که از یک آزمایش علمی برای او استخراج شده است) و خودش بگوید که اظهارنامه تا چه حد صحیح بوده است. بیش از نیمی از آنها توصیف پروفایل خود را درست ارزیابی کردند، و تقریبا هیچ کس معتقد نبود که این اظهارات غلط است.
سال بعد، پروفسور فورر از دانشجویانش آزمون های ارزیابیِ شخصیت گرفت، و بی توجه به پاسخ های آنان، به هر دانشجو یک ارزیابیِ هویتی از خود آنان داد. سه مورد اول چنین بودند: “تو به سایر افراد شدیدا نیاز داری تا دوستت داشته باشند و تو را قبول داشته باشند”؛ “به شدت میل به انتقاد از خودت داری”، “حجم زیادی پتانسیل بلااستفاده داری که هیچگاه نتوانسته ای به نفع خودت به کار ببری.”
سپس از آنان خواسته شد تا شرح داده شده را از 0 تا 5 ارزیابی کنند، امتیاز 5 برای کسی که احساس می کرد این توصیف یک ارزیابیِ “عالی” بود، و امتیاز 4 برای آنها که اظهارنامه را “خوب” ارزیابی می کردند. سنجش میانگین کلاس 26/4 بود.
به هر حال مطالعات انجام گرفته روی تاثیر بارنوم، نشان داده است که باور داشن به فیدبکِ جعلی تحت تاثیر یک تعداد فاکتورهای مهم قرار می گیرد: برخی بدین خاطر که با مشاوره گیرنده و مشاور انجام می شود (برای مثال، شخصیت آنها، ساده لوحی شان) و برخی به دلیل ماهیت آزمون و وضعیت فیدبک مورد نظر. یکی از مهمترین متغیرهای دریافت شده، اختصاصی بودن اطلاعات مورد نیاز است. پرسش های مفصل تر (برای مثال، طالع بینیِ مبتنی بر سال، ماه و روز تولد. بجای اینکه فقط مبتنی بر سال و ماه تولد باشد) احتمال بیشتری پیش می آورد که شخص فکر کند که آن اطلاعات مختص خود اوست.
توضیح خود فورر (در 1949) درباره تاثیر بارنوم، بر حسب ساده لوحی فرد بود. افراد میل دارند ادعاهای راجع به خودشان را که موافق میلشان است بپذیرند. ادعاهایی که بجای اینکه با جریانات تجربیِ متناسب باشد، به وسیله برخی معیارهای بی ربط سنجیده شده است. این امر اصل های دیگری را هم در اظهارنامه ی شخصیت افراد اثبات می کند –”اصل ؟”- که اشاره دارد که متناوباً برای استفاده یا پذیرشِ کلمات یا فیدبک مثبت یک تمایل عمومی وجود دارد تا کلمات و خروجی منفی.
مطالعات نشان داده است که دانشجویانِ در ابتدا شکاک به ستاره شناسی، با احتمال بیشتری هم توصیفِ ارائه شده راجع به شخصیت را اگر که توصیف مذکور، سرگرم کننده باشد می پذیرند، و هم در کل، اعتقادشان به ستاره شناسی بیشتر می شود. به عبارت دیگر، این جور چیزها برای کسانی که نظریه ستاره شناسی، کمی از خودشان را برایشان تصویر می کرد، بیشتر احتمال داشت که باورشان به اعتبار ستاره شناسی را رو کند.
روی هم رفته دلایل قابل ملاحظه ای برای این ادعای کلی وجود دارد که شخصیت های بارنوم در مطالعات انجام شده لحاظ شده است تا به وسیله موضوعات مورد مطالعه مورد دقت قرار گیرد. علاوه بر اینها، اگر پروفایل، برچسبِ “برای شما” خورده باشد یک پذیرش رو به افزایشی در مورد آن وجود دارد. اظهارات سرگرم کننده، خیلی ساده بیش از اظهارات ناخوشایند به عنوان توصیفات صحیحی از شخصیت های افراد پذیرفته می شود. اما اظهارات ناخوشایند وقتی به آسانی مورد پذیرش قرار خواهد گرفت که توسط افراد با شخصیت پذیرندگیِ بالا دریافت شود، تا اینکه افراد با خصلت پذیرشگریِ پایین. همچنین برخی شواهد حاکی از این است که متغیرهای شخصیتی همچون روان-رنجور-خویی، افراد نیازمند تحسین و توجه، و اقتدارگرایی، ایجاباً مبتنی بر باوری است که در شخصیت بارنوم-سانی آنها وجود دارد.
از این رو به جهتِ عامه پسندیِ ستاره شناسی و خط شناسی: فیدبک، مبتنی بر اطلاعات خاص و عمدتا همواره خوشایند است. به علاوه غالبا فرد مضطرب با ستاره شناس ها و امثال آنان ملاقات دارد: آنان به طور خاص به اطلاعات عینی در مورد خودشان و آینده حساس می شوند.
پس افراد اطلاعات مذکور را چگونه برای سوق دادن بقیه به چیزی به کار می گیرند؟ هیمان (1977) بیش از بیست و پنج سال کتابچه ای نوشت که سعی داشت خط و خطوط رایج یک دسته را توضیح دهد یا کسی از آن استفاده کند تا ارباب رجوعِ ساده لوحی را که همه چیز را درباره اش می دانند به سمت چیزی سوق دهد. این مقاله که سیزده نکته ی آن فهرست شده است (صص: 29-26) برای کف بین ها، خط شناس ها و امثال آنان آمد، اما برای مشاوران نسبتا غیروسواسیِ خاص هم به همان اندازه کاربرد دارد. این سیزده نکته عبارتند از:
1. به یاد داشته باشید که عناصر کلیدیِ شخصیت یک طالع بین موفق، واضح است. اگر چنان بنگرید و جوری عمل کنید که به آنچه انجام می دهید باور دارید، چه بسا قادر باشید حتی یک مکتوب معیوب را هم به بیشتر مشتریانتان بفروشید…
2. از آخرین آمارهای استخراج شده، نظرسنجی ها، و خلاصه اطلاعات، به شکل خلاقانه استفاده کنید. این امر می تواند شما را مجهز به این شناخت کند که طبقات زیرین مختلف جامعه ی ما، به چه چیزهایی باور دارد، چطور عمل می کند، و درباره چه نگران است و از این قبیل. مثلا اگر شما ارباب رجوع خود را به عنوان برآیند کشوری که از آن آمده، وسعت شهری که درآن به سر برده، مذهب خانواده اش و تعطیلات او، سطح تحصیلیِ و سن و سالش در نظر بگیرید، همیشه اطلاعاتی که که بتوانید به احتمال زیاد از منبع آرائش، باورهایش یا بسیاری موضوعات و صفات دیگر استنباط کنید، به دست خواهید داشت.
3. برای طالع بینیِ خودتان مکانی برای ارائه در نظر بگیرید. به ؟ استعدادهایتان اقرار کنید. بیش از حد، مدعی چیزی نباشید. این امر، مانع حرمت گذاری سوژه نسبت به شما می شود. او را برای جنگ سر هوش و آموخته هایتان به چالش نکشید. می توانید شخصیت او را برایش بخوانید، چه به شما باور داشته باشد و چه نداشته باشد. به هر حال این امر مربوط به خود اوست.
4. برای به دست آوردن شواهد، روی همکاری او حساب کنید. در نظر بگیرید که موفقیتِ طالع بینی شما به میزان همکاریِ صادقانه ی او وابسته است. (با این همه شمایید که دلالت بر امری می کنید، شمایید که همواره حرفه موفقی در طالع بینیِ کاراکترها دارید. شما محاکمه نمی شوید، او می شود). حالتی هست که منجر به دشواری های زبان و ارتباط می شود. ممکن نیست همیشه مقصودی که مدنظر دارید را دقیق برسانید. در این موارد، اوست که برای تفسیر مجدد پیام موجود در اصطلاحاتِ واژگان شخصی و زندگی خود تقلا می کند…
5. حیله به کار ببندید، مثل گوی شیشه ای، کارت های؟، یا کف بینی. استفاده از کف بینی، به قولی، دو هدف عمده را برآورده می کند. این امر جو تازه ای را متوجه طالع بینی می کند؛ اما مهمتر اینکه باعث می شود شما در لفافه وقت کشی کنید و در این فاصله، اظهارات بعدی خود را فرموله کنید. در همان حین که به چیزی که قرار است بگویید می اندیشید، به ظاهر به دقت مشغول مطالعه ی چروک و خط تازه در دست او خواهید بود. نگه داشتن دست ها، علاوه بر اینکه هر لرزش عاطفی را ممکن است به شما برساند یا شما به او بدهید، شیوه ی مناسب دیگری است برای کشف واکنش های سوژه ی مورد نظر به چیزی که می گویید (اصل همیشه یک چیز است یعنی “ماهیچه خوانی”)…
6. فهرستی از عبارات شسته رفته را تُک زبانتان داشته باشید. حتی اگر تمام کاری که می کنید یک طالع بینیِ بی روح است، نم نم آزادانه ی عباراتِ از قبل آماده در بین خوانش روتین شما، زبان بدن را به طالع بینی خواهد افزود و وقت را پر می کند. به طوری که بتوانید شخصیت سازی های دقیق تری را فرموله کنید. می توانید در ابتدا اظهارات مذکور را در دفاعیاتِ از قبل آماده به کار ببرید. کمی از آنها را قبل از اینکه به طور فی البداهه بر روی طالع بینیِ شخصیت به عهده بگیرید ازبر کنید. همچنین کف بینی، رمل، و سایر کتاب راهنماهای طالع بینی، منابع غنیِ از عبارات خوب هستند.
7. چشمانتان را باز نگه دارید. همین طور دیگر حواستان را نیز به کار بیندازید. ملاحظه شده که چگونه یک ارباب رجوع را بر اساس طرز لباس پوشیدن او، جواهراتش، لحن و کلام او برآورد کرده ایم. حتی یک دسته بندیِ خام مبتنی بر چیزی می تواند اطلاعات مکتفی برای طالع بینیِ او فراهم کند. به تماشای تاثیر اظهارات خود بر روی سوژه ی مورد نظر بنشینید. خیلی زود یاد خواهید گرفت چه موقع به میخ بزنید و چه وقت به نعل.
8. تکنیک “ماهی گیری” را یاد بگیرید. این توصیه سوژه را وا می دارد تا خیلی راحت درباره خودش حرف بزند. سپس شما مجددا کلام خود او را با کلمات خودتان در یک قالب منسجم کنار هم بچینید و دوباره به خورد او بدهید. یک نسخه از ماهی گیری این است که هر اظهاری را در شکل یک سوال به زبان بیاورید. سپس منتظر پاسخ یا واکنش سوژه بمانید. اگر عکس العمل او مثبت بود، طالع بین، اظهارات خودش را به صورت ادعای مثبت برمی گرداند. اغلب اوقات، سوژه با پاسخ دادن به سوال اشاره، پاسخ خواهد داد… بعدا گرایش بدین خواهد داشت که فراموش کند که خود او منبع اطلاعات شما بوده است. همچنین با تبدیل جملات خود به شکل سوالی، سوژه را وا می دارید تا از خلال حافظه ی خود، موارد خاصی را که برای اظهارات کلی شما لازم است دوباره بیرون بکشد.
9. بیاموزید که شنونده خوبی باشید. در هنگام مطالعه روی ارباب رجوع خود، او پیوسته آماده ی صحبت کردن راجع به حوادثی است که برایش رخ داده است. طالع بینِ خوب به سوژه اجازه می دهد که تا جایی که بتواند حرف بزند. در یک موقعیت عالی، طالع بین برگ چایی را مشاهده کردم که مارباب رجوعِ او در واقع 75 درصد کل زمان را صرف حرف زدن کرد. بعد از این سخنان وقتی از او در مورد طالع بینی سوال کردم، به شدت اصرار داشت که در طی این وقت، حتی یک کلمه به زبان نیاورده بود. ارباب رجوع، طالع بین را برای اینکه دقیقا همان چیزی را که در واقع خودش اعتراف کرده بود می گفت، تحسین هم می کرد.
ارزش دیگرِ شنونده بودن این است که اکثر مراجعینی که در جستجوی خدماتی از طرف یک طالع بین هستند، در واقع خواهان کسی هستند که به مشکلات آنان گوش فرا دهد. علاوه بر این، بسیاری مراجعین همیشه درباره تصمیم انتخابشان ذهنشان را از قبل آراسته اند. آنها در اصل برای اجرای تصمیماتشان دنبال یک حامی اند.
10 . طالع بینیِ خود را به شکل دراماتیک یا نمایشی ادا کنید. همزمان که خرده اطلاعاتی را به دست می آورید، کمی از آن اطلاعات را پس بدهید. توجه داشته باشید که اطلاعات ساخته و پرداخته، بیشتر از دریافتی باشد. پیرامون هر آنچه افشا می کنید، تصاویری با کلمات بسازید. از اغراق کردن نترسید.
11 . همیشه این تصور را ایجاد کنید که بیش از آنچه می گویید، می دانید. طالع بینِ موفق شبیه به پزشک خانوادگی همیشه طوری عمل می کند که گویا خیلی بیشتر می داند. یکبار که ارباب رجوع را به سمتی سوق دادید که آیتمی از اطلاعات را در موردش دانستید که احتمالا به طریقه عادی نمی توانستید به دست آورید، او به طور اتوماتیک گمان خواهد کرد که شما همه چیز را می دانید. در این مورد، او عموما سفره دلش را می گشاید و به شما اعتماد می کند.
12 . از هر شانسی که به دست می آورید، از گفتن تملق و چاپلوسی نسبت به سوژه ی خودتان نهراسید. یک سوژه ی عالی احتمالا در برابر هر تملقی مقاومت خواهد کرد، اما از این امر تسلی و قوت قلب خواهد گرفت. در چنین مواردی می توانید او را بیشتر با این جمله تسلی دهید که “تو همیشه به مردمی که تحسینت کرده اند بدگمان بوده ای. تو نمی تونی فقط باور داشته باشی که هرکسی که خوب تو رو بگه لابد سعی داره به مقصودی که پشت حرفشه برسه.”
13 . در نهایت قانون طلایی را به یاد داشته باشید. چیزی را به ارباب رجوع بگویید که می خواهد بشنود.