والدین باید بدانند که کودکان دارای قدرت یادگیری بالای هستند و دائما در نوع رفتار اطرافیان خود کنکاش میکنند و همواره از نوع رفتارها، ادبیات و… آنها آموزش میبیند و آنها را برای خود الگو قرار میدهند، والدینی که دارای کودک خردسال هستند باید دائما مراقب رفتار و نوع بیان خود باشند که کودک آنها از الگوی درست استفاده کند.
خانوادههای که دارای مشکلات زناشوی هستند و یا یک زندگی بدون عشق را به عنوان تکلیف شروع کردند و روابط سرد بین آنها حاکم است بدون آنکه خود متوجه باشند همان فرهنگ سرد و بیروح را در کودک القاء میکنند و این رفتار تاثیر منفی بر کودک دارد، اگر در خانوادهها عشق، علاقه و گذشت نباشد و هر کدام از والدین ساز خودش را بزند و کودک همواره در یک محیطی پر تنش قرار گیرد اثرات منفی تندخویی و پرخاشگری در او اثر گذاشته و او هم به همان شکل پرورش مییابد و یا اینکه به خاطر تضاد در بین والدین خود کودک بر آن میشود که بعضی از کارها که مربوط به بزرگترها هست خودش انجام دهد و این کار در طولانی مدت اثر منفی بر روی او خواهد داشت.
بعضی از خانوادهها معتقدند که یک ازدواج و همزیستی سرد و بیعشق بهتر از طلاق و جدایی والدین هست. ولی اینطور نمیباشد، زبرا همانقدر که طلاق آثار مخرب را برای کودکان طلاق به جا میگذارد، محیطهای سرد و بیعشق خانواده هم دارای چنین اثرات سوء در بر خواهد داشت و اصلا به نفع کودک نمیباشد.
محققین دریافتهاند که کودکانی در محیطهای سرد و پر تنش خانوادهای که در حال طلاق میباشند همواره دارای افت تحصیلی و مشکلات رفتار در بین همسنهایشان دارند، زیرا این کودک خشونت در خانواده را جذب میکنند و به محیط دیگر همانند مدرسه انتقال میدهند و در اجتماع به عنوان کودکان پرخاشگر شناخته میشوند، والدینی که دارای مشکلات زندگی هستند و همواره میخواهند این زندگی را حفظ کنند، بدون اینکه متوجه باشند کودکان خود را دمدمیمزاجانهای تربیت میکنند و از الگوهای صحیح تعلیم و تربیت استفاده نمیکنند، و کودک را میخواهند بگونهای وابسته به خود نگه دارند که اگر روزی جدا شدند کودک همراه آنها شود، و هر کدام از پدر و یا مادر حرف خودش را میزند و این رفتار برای کودک صحیح نمیباشد.
در خانواده که عشق و محبت نمیباشد همواره میزان اختلاف بین والدین زیاد میباشد و بدترین حالت در این چنین خانوادهها این است که کودک فکر میکند که در بین والدین خود گیر کرده است و گاهی والدین به شدت و با خشونت با فرزند کودک برخورد میکنند. والدینی که درگیر اختلافات خود هستند نمیتواند آن انرژی مثبتی که کودک نیاز دارد به او بدهند و در واقع فرزند خود را به عنوان یک کودکی که نیاز به کانون گرم خانواده دارد را فراموش کردهاند، در این زمان متوجه این میشود که کسی نیست که از او مراقبت کند و برای نیازهایش کسی را نمییابد و کودک در این مواقع شدیدا تحت فشار روح و روانی قرار میگیرد.
محققین دریافتهاند که در خانوادههای که محیط گرم و با نشاطی نیست همواره نمیتوانند کودکانی با نشاط و پرانرژی داشته باشند. اعتقاد محققین بر این هستند با وجود اینکه طلاق پیشنهاد خوبی نمیباشد ولی در خیلی موارد بهتر راهکار در میان زندگی زناشویی میباشد که به شدت اختلاف دارند و محیط خانواده دیگر برای کودک غیرقابل تحمل میشود و در یک زندگی پر از اختلاف و تنش، طلاق بهترین راه میباشد. خانوادههای که با یک ازدواج بدون عشق شروع شد و بعد از گذشت مدتی همان وضعیت برقرار میباشد، با وجود این که محیطی خوشایند و کاملی برای کودک نمیباشد ولی با در نظر گرفتن اینکه کودک حتما باید در یک کانونی به عنوان خانواده تربیت شود و از طرف والدین مورد حمایت قرار گیرد این خانوادهها میتوانند محیطی سالم برای فرزند خود به وجود آورند و میتوانند بچههای سالم و موفق تربیت کنند. والدین نمیتوانند مشکلات ازدواج بدون عشق خود را از دید کودک خود دور نگه دارند ولی میتوانند که اختلافات خود را به دور از چشم فرزند حل نمایند و کمتر درگیر در خانواده داشته باشند زیرا کودکان دائما آنها را رصد میکنند و متوجه رفتارهای خشن آنها میشوند، بنابراین به والدین پیشنهاد میشود که اختلافات خود کم کنند و یا دور از چشم فرزندان خود درگیر اختلافات زناشویی شوند تا کودک کمترین آسیب روحی و روانی را داشته باشد.
منبع:فارس پاتوق
7 Comments
با سلام
من دختری ۲۰ ساله هستم من همیشه تو درسام موفق بودم ولی به تازگی دچار افت تحصیلی شدم و علت اون رابطه پدر مادرم شب هنگام است.طوری که یه بار خواب بد دیدم و به اتاقشون رفتم و رابطشونو از نزدیک دیدم .سعی میکنم خودمو با درس خوندن اروم کنم ولی باز یادم میوفته و نمیتونم مثل قبل درس بخونم.ممنون میشم بهم راهکار بدین خیلی بابت این موضوع رنج میبرم
عزیزم شما نباید بدون اجازه وارد اتاق پدر و مادرتون بشید.سعی کنید برای دور کردن چنین افکاری اجازه ورود بهشون رو ندید
هر وقت چنین افکاری به سراغ شما اومد اونارو با تصاویری دوست داشتنی تعویض کنید
به جای بچگانه رفتار کردن پذیرش واقعیت های زندگی رو در خودتون ایجاد کنید
این یک واقعیت در زندگی هست و شما خیلی خیلی راحت تر میتونستید با این موضوع کنار بیایید و از کنارش مثل باقی موارد زندگی بگذرید
اونا تو اتاق خودشون داشتن یه کاری انجام میدادن نه اتاق شما این شما بودین که بدون اجازه واردشدین پس اونا تقصیری ندارن
یه دختر ۲۰ ساله یعنی این چیزا رو نمیدونه؟؟
والا من میبینم که بچه های ۵-۶ ساله از منم بیشتر این مسائل رو میدونن
سلام آیا وجود فرزندان در زندگی مشترک بر روی علاقه جنسی تاثیر خواهد داشت؟؟
وجود فرزندان میتواند تا اندازه ای از میل و رغبت جنسی زوجین بکاهد .در چنین مواقعی معمولا شوهر ها تصور میکنند که علاقه خانم ها نسبت به آنها کمتر شده و بیشتر به سمت کودکشان تمایل پیدا کرده اند.آقا در چنین شرایطی باید با داد و فریاد های یک کودک به زندگی خود ادامه دهد که خیلی پیش از اینکه متوجه شود تبدیل به یک نوجوان با درخواست های متفاوت می شود.بچه ها به شدت والدین خودشان را خسته می کنند و هیچ چیز نمی تواند مانند خستگی ، اشتیاق و علاقه زن و مرد به رابطه جنسی را از میان ببرد.
پیشنهاد من این است که زوج ها زمانی را به زندگی مشترک خود اختصاص دهند و فارغ از هرگونه نگرانی پیرامون برنامه های کودکان به رابطه خصوصی خود بپردازند.
یکی از بزرگترین هدایایی که هر پدر و مادری میتوانند به فرزندان خود بدهند یک زندگی مشترک خوب وسالم است.برای تربیت مناسب فرزندان باید بر روی اشتیاق و علاقه به زندگی مشترک کار کرد و در کنار آن یادگیری تکنیک های جدید تربیت فرزندان نیز نباید فراموش شود.