به مدت دو دهه، سیاست گذاران درباره ارزش های نسبی آموزش مسائل جنسی به عنوان تنها رفتار قابل قبول برای دوران قبل از ازدواج و بیشتر در رابطه با دست آورد های وسیع پیشگیری از بارداری، به بحث و گفتگو پرداختند. نتایج مطالعات جدید نشان می دهد که این مباحث آموزشی می تواند تاثیر بسیار زیادی بر آنچه که در سر کلاس آموزش می دهند داشته باشد. همچنین این محققان معتقد هستند که سیاستمداران درکی از این مسائل آموزشی مورد نیاز ندارند.
نوشته شده توسط “سینتیا دیلارد”
در سال 1981، قانون “نحوه رفتار نوجوانان در خانواده” (AFLA) به وسیله تایید کنگره آمریکا و امضای رییس جمهور وقت، رنالد ریگان، به تصویب رسید. به وسیله این قانون، دولت فدرال آمریکا یک سرمایه گذاری در مقیاس کوچک به منظور پیشگیری از بارداری نوجوانان به وسیله تشویق آن ها به حفظ “عفت” و “تادیب نفس” انجام داد. این قانون طی این 20 سال بحث و گفتگو در سطوح دولتی، ایالتی و منطقه ای مشخص کرد که آیا این برنامه های آموزشی منحصرا باید پرهیز از روابط را ترویج بدهد و یا اینکه رویکرد جامع تری داشته باشد.
در سال 1990 پس از تایید کنگره آمریکا، سرمایه گذاری در این بخش به طور چشم گیری افزایش پیدا کرد و به عنوان بخشی از قانون اصلاحات رفاهی، در مدت 5 سال مبلغ 440 میلیون دلار به منظور حمایت از برنامه های آموزش روابط جنسی منطقه ای، که برقراری هرگونه ارتباط جنسی قبل از ازدواج (برای تمامی سنین) و شیوه های پیشگیری از بارداری را محکوم می کند، اختصاص داد. 4 سال بعد، سیاست گذاران محافظه کار پیروزی دیگری به دست آوردند، هنگامی که کنگره طرح سوم بودجه را برای برنامه آموزشی جلوگیری از رابطه جنسی تا قبل از ازدواج به مبلغ 50 میلیون دلار طی دوسال تصویب کرد.
با وجود افزایش بودجه فدرال شواهد نشان می دهد که آموزش های فراگیر جنسی در بالا بردن سن فعالیت های جنسی بسیار موثر تر از برنامه های پیشگیری از روابط تا قبل از ازدواج بوده است (Campaign Promises, Drive Intensifies to Boost Abstinence-Only Education Funds، آوریل 2000، صفحه 1.) طی سال های گذشته مطالعات متعددی برای پر کردن این شکاف ها انجام شده است، که نشان دهنده یک اختلاف بزرگ میان تمایلات سیاست گذاران و نیاز های دانش آموزان و والدین آن ها است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که شکافی بزرگ میان آنچه که به نظر معلمان باید به دانش آموزان آموخته شود و آن چه که واقعا به آن ها در کلاس ها آموخته می شود، وجود دارد.
سیاست های منطقه ای
بر اساس تحقیقی که در سال 1999 توسط موسسه “Alan Guttmatcher” (AGI) منتشر شد، در هر 2 تا از هر 3 مرکز آموزش پرورش محلی، آموزش مسائل جنسی الزامی است. بیش تر این سیاست ها (بیش از 80%) در دهه 1990 یعنی دهه ای که بحث و گفتگو ها در سطوح دولت فدرال، ایالات و منطقه ها درباره دادن اطلاعات لازم به دانش آموزان بالا گرفته بود، اتخاذ شد.
تحقیق این موسسه، که بر مبنای یک پرسش و پاسخ جهانی از سرپرستان مدارس بود، مشخص کرد که سیاست های منطقه ای به شدت نوجوانان را تشویق به پیشگیری از رابطه می کند. 86 درصد از آموزش پرورش ها با داشتن سیاست های آموزش مسائل جنسی خواستار توسعه و ترویج این فعالیت ها هستند؛ 51 درصد خواستار این هستند که این آموزش به عنوان گزینه دلخواه قرار گیرد در عین این که در مباحثی در رابطه با وسایل پیشگیری به منظور جلوگیری از بیماری های مقاربتی انجام می شود؛ و 35 درصد از آن ها خواستار این هستند که آموزش جنسی تنها گزینه برای یادگیری کسانی که هنوز ازدواج نکرده اند. همچنین آن ها خواستار ممنوعیت مباحث پیشگیری از بارداری و یا محدود کردن این بحث به آمار شکست روش های پیشگیری از بارداری هستند. تنها 14 درصد خواهان آموزش همزمان راه های پیشگیری از بارداری و آموزش های جنسی به عنوان بخشی از برنامه آماده سازی نوجوانان هستند به این منظور که در آینده بزرگسالانی دارای سلامت جنسی باشند.
مطالعات موسسه AGI تغییرات منطقه ای قابل ملاحظه ای را در میزان موفقیت سیاست های پیشگیری از رابطه تا قبل از ازدواج مشاهده کردند. اداره های آموزش پرورش مناطق جنوبی بیشتر تمایل به سیاست پیشگیری دارند (55%) تا آموزش (5%). در مقابل آموزش پرورش مناطق شمال شرقی تمایل کمی به سیاست پیشگیری دارند (20%).
واضح است که سیاست گذاران ایالت ها و مناطق مدتی از توسعه برنامه های پیشگیرانه به شدت پشتیبانی می کردند؛ مطالعات موسسه AGI قبل تر از اجرای برنامه های پیشگیرانه توسط بودجه دولتی تحت عنوان قانون اصلاحات رفاهی در سال 1996 انجام شده است. نصف مدیران مدارس دستورات دولت را دلیل سیاست کنونی مدارس خود می دانند.
معلمان
جای تعجب نیست که این تغییر سیاست بر محتوای آموزش های جنسی معلمان تاثیر گذاشته است. مطالعه دوم موسسه AGI، که بر پایه نظرسنجی از معلمان مدارس دولتی بود، نشان می دهد که از اواخر دهه 1980 محتوای مطالب آموزش جنسی در مقطع متوسطه، بیشتر بر روی پرهیز از رابطه تمرکز دارد تا شیوه های پیشگیری از بارداری. نتایج این نظر سنجی که در سال 2000 چاپ شد، نشان می دهد که تعداد دوره متوسطه که پرهیز از رابطه را تنها راه پیشگیری از بارداری و بیماری های مقاربتی می دانند، به طور محسوسی از 1 نفر از هر 50 معلم به 1 نفر از هر چهار معلم افزایش پیدا کرده است. به علاوه، 3 نفر از هر 4 معلم راه پرهیز از رابطه را به عنوان راه ارجح برای جلوگیری از بارداری و بیماری های مقاربتی ناخواسته پیشنهاد می کنند.
همچنین معلمان تاکید بیشتری بر روی موضوعات متفاوت نسبت به قبل دارند. در مقایسه با معلمان اواخر دهه 80، معلم های امروزی تمایل بیشتری به آموزش پرهیز از روابط، بیماری های مقاربتی و مقاومت در برابر فشار هم سن و سالان خود دارند و تمایل کمتری به صحبت درباره موضوعات بحث براگیزی مانند کنترل زاد و ولد، سقط جنین و گرایشات جنسی دارند. در همین حال، برخی موضوعات مانند HIV و سایر بیماری های مقاربتی، پرهیز از رابطه و استفاده صحیح از وسایل پیشگیری از بارداری، نسبت به زمان گذشته زود تر تدریس می شوند.
با این که 90 درصد معلمان بر این باورند که به دانش آموزان باید باید درباره راه های پیشگیری از بارداری آموزش داده شود (و نیمی از آن ها معتقدند که این موضوع باید در مقاطع متوسطه و یا حتی زود تر آموزش داده شود)، سیاست 25 درصد آموزش پرورش ها در آمریکا بر مبنای آموزش ندادن این موضوعات به دانش آموزان است.
مطالعات اخیر مربوط به آموزش های جنسی:
“سیاست های گسترش پرهیز از رابطه و ارائه اطلاعات مربوط به پیشگیری از بارداری و همچنین آموزش های جنسی” یافته های حاصل از اولین نظرسنجی در میان سازمان های آموزش پرورش دولتی است که حاکی از تمرکز شیوه های آموزش جنسی بر پرهیز از روابط است هر چند که این سیاست ها بر ارائه اطلاعات مربوط به جلوگیری از بارداری تاثیر می گذارد. این تحقیقات بر اساس نظرسنجی که توسط محققان موسسه AGI (آلن گوتماچر) بر روی مدیران آموزش پرورش 825 موسسه در سراسر کشور انجام شد و در ماه اکتبر سال 1998 انجام شد، که نشان دهنده تنوع این سیاست ها موجود بسته به سیاست های هر ناحیه دارد.
“تغییر اولویت های آموزش مسائل جنسی در مدارس دولتی آمریکا در سال های 1988-1999” داده های دو نظرسنجی موسسه AGI بر روی کلاس های هفتم تا دوازدهم دوره متوسطه مداریس دولتی آمریکا را مقایسه می کند. این نظرسنجی ها بین سال های 1988 تا 1999 انجام شد، که شامل 4000 معلم می شد. بیشتر اطلاعات تحلیل شده در سال 1999 نشان دهنده این است که در حقیقت 1767 از معلمان آن مجموعه واقعا به آموزش مسائل جنسی در مدارس پرداختند.
“آموزش های جنسی در کلاس پنجم و ششم مدارس عمومی آمریکا” نشان دهنده یافته های نظرسنجی موسسه AGI بر روی 1789 تن از معلمان کلاس های پنجم و ششم است.
“نظارت بر مشخصات آموزش بهداشتی در مدارس مقطع متوسطه، سال 1998” گزارش نتایج یک نظرسنجی است که در سال 1998 توسط مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها میان مدیران مدارس در 36 ایالت و 10 منطقه محلی ومعلمان آموزش بهداشت در 35 ایالت و 10 منطقه محلی به منظور مشخص کردن محتوای دوره های آموزش بهداشت، آموزش HIV/AIDS، آماده سازی حرفه ای مربیان مدرس آموزش بهداشت و مشارکت ولدین و اجتماعات در این برنامه هاست.
“آموزش جنسی در آمریکا: نمایی از درون کلاس های ملی” توسط موسسه خانواده “کایزر”، نتایج مصاحبه های تلفنی 313 مدیر، 1001 معلم آموزش جنسی و 1501 خانواده درباره تجربه ها و نگرش آن ها در رابطه با آموزش های جنسی است.
“گزارشات نوجوانان از آموزش های بهداشت باروری” توسط محققان موسسه “Urban”، تغییرات میان گزارشات، محتوا و زمان بندی آموزش بهداشت باروری را بین ساختار هایی که در مدارس آموزش داده می شوند و توصیه های والدین، ارزیابی می کند. این تحقیقات این محققان بر اساس سن، نژاد و قومیت متفاوت است. در این تحقیق گزارش ها و نظرات نوجوانان پسر از این گونه آموزش ها با نظرات دختران نو جوان مقایسه در سال 1995 مقایسه شده است.
حتی اگر معلمان مجاز به بازگویی این عناوین باشند، از بیان آن ها، به دلیل واکنش های مخالف اجتماعات، خود داری می کنند؛ بیش از یک سوم گزارشات حاکی از این نگرانی است. در مجموع، این فشار ها و محدودیت ها موجب این شده که 25 درصد از معلمان فکر کنند که نیاز های دانش آموزان خود برای اطلاعات را بر طرف نمی کنند. درصد مشابهی از معلمان کلاس پنجم و ششم معتقدند که مدارس وظایفشان را به منظور آماده کردن نوجوانان برای بلوغ جنسی و یا کنار آمدن با تصمیمات در رابطه با فعالیت های جنسی به خوبی انجام نمی دهند. در نهایت، بر اساس مطالعاتی که سال گذشته توسط مرکز کنترل و پیشگیری منتشر شد، مشخص شد که تعداد قابل توجهی از مربیان بهداشت مقطع تحصیلی متوسطه خواهان افزایش برنامه های آموزشی در ارتباط با حاملگی، بیماری های مقاربتی و HIV هستند.
والدین
بر اساس مصاحبه های Kaiser Family Foundation در سال 2000، بیشتر والدین (65%) باور دارند که آموزش جنسی اولین رابطه جنسی جوانان را به تاخیر می اندازد و در عین حال آن ها را برای کنترل زاد و ولد و رابطه جنسی سلامت و ایمن آماده می سازد. در حقیقت، افکار عمومی به شدت موافق آموزش های جنسیی هستند که چیزی فراتر از پرهیز از رابطه جنسی هستند. علاوه بر این، افکار عمومی مردم در طول سالیان نشان داده که برنامه های آموزش جنسی را به برنامه هایی که در آن ها تنها به پرهیز از رابطه پرداخته می شود، ترجیح می دهند.
به گزارش Kaiser یک سوم از والدینی که می گویند رابطه جنسی تنها باید پس از ازدواج صورت بگیرد نیز معتقد به آموزش مسائلی چون پیشگیری از HIV و سایر بیماری های مقاربتی (86%)، کنترل زاد و ولد (77%) استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری (71%) به جوانان در مدارس هستند. این نشان دهنده یک تفاوت اساسی بین والدین و سیاست گذاران است. ممکن است سیاست هایی که هر گونه بحث در مورد پیشگیری از بارداری را ممنوع می کند، نیاز های اکثر والدین را به خوبی منعکس نکند.
علاوه بر بحث هایی که آموزش های جنسی آن را پوشش می دهد، والدین از مدیران مدارس و معلمان می خواهند که موضوعاتی که در میان جوانان نیز بحث برانگیز هستند را نیز پوشش بدهد. تحقیقات نشان می دهد که سه چهارم والدین معتقدند که آموزش جنسی باید در رابطه با چگونگی کنترل زاد و ولد، سقط جنین و این قبیل مسائل صحبت کند. سه چهارم والدین معتقدند که این مباحث باید به گونه ای منصفانه مطرح شوند که نشان دهنده حقایق و دیدگاه های مختلف جامعه باشد. اما همچنان بسیاری از این موضوعات جزو آن دسته ای هستند که معلمان از بیان آن ها خجالت می کشند و یا پرهیز می کنند. در نهایت، والدین معتقدند که زمانی که به آموزش جنسی اختصاص داده می شود باید به طور چشمگیری افزایش پیدا کند.
دانش آموزان
به گفته موسسه Kaiser، نوجوانان خواهان دانستن اطلاعات بیشتر از آنچه در مدارس تدریس می شود درباره بهداشت باروری هستند. بر اساس گزارشات، نیمی از این دانش آموزان کلاس های 7 تا 12، خواستار اطلاعات بیشتری درباره اینکه باید در هنگام تجاوز چه کار هایی انجام بدهند، چگونگی اطمینان از داشتن یا نداشتن بیماری های مقاربتی و کنترل زاد و ولد هستند. اما هنوز درصد قابل نوجهی از گزارشات نشان می دهد که در آموزش های جنسی به این موضوعات پرداخته نمی شود و یا این که بسیار سطحی آن ها را بیان می کنند. به علاوه تحقیقات Kaiser نشان می دهد آن دانش آموزانی که در کلاس های پرهیز از رابطه شرکت کردند دانش بسیار کمتری درباره پیشگیری از رابطه و بیماری های مقاربتی دارند تا آن هایی که در دوره های آموزش جنسی فراگیر شرکت کردند.
تحقیقی که موسسه “Urban Institude” بر روی پسران نوجوان در سال 2000 انجام داد، نشان می دهد با این که آموزش های جنسی فراگیر شده است، آن ها هنوز اطلاعات کافی درباره چگونگی محافظت از خود در برابر بارداری و بیماری های مقاربتی دریافت نمی کنند. به گفته این موسسه، میزان دریافت اطلاعات درباره موضوعاتی مثل ایدز، بیماری های مقاربتی دیگر، کنترل زاد و ولد و غیره توسط پسران بین سنین 15 تا 19 سال توسط مدارس، بین سال های 1988 تا 1995 به طور چشم گیری افزایش یافته است.
در نهایت، این موسسه دریافت که سطح ارتباط بین والدین و پسرانشان همچنان پایین است. تنها نیمی از جوانان امروزی با والدین خود درباره موضوعاتی مانند بیماری های مقاربتی و ایدز، کنترل زاد و ولد صحبت می کنند. با وجود این سکوت والدین، جای تعجب نیست که آن ها برای آموزش این مسائل بر روی معلمان و مدارس حساب باز می کنند.
نتیجه گیری
گسترش دامنه این تحقیقات نشان دهنده یک نا هماهنگی نگران کننده است: در حالی که سیاست گذاران برنامه های پرهیز از رابطه را گسترش می دهند، معلمان، دانش آموزان و والدین خواستار ارائه اطلاعات بیشتری درباره پیشگیری از حاملگی و بیماری های مقاربتی و داشتن سلامت جنسی هستند.
با این حال، قانون گذاران محافظ کار همچنان به دنبال تامین بودجه برای برنامه های پرهیز از رابطه هستند و انتخاب شدن جورج بوش به عنوان رییس جمهور نشان دهنده عملی شدن این برنامه است. جورج بوش از این سیاست به عنوان یکی از ویژگی های مهم سیاست انتخاباتیش یاد می کند، با تضمین این که “این سیاست از یک گزینه دوم تبدیل به یک اولویت خواهد شد.” با این که این سیاست گسترش پرهیز از رابطه با نتایج جدید تحقیقات مقداری تلطیف خواهد شد، اما نتیجه این که گسترش این سیاست ها در تقابل با نیاز های معلمان، والدین و دانش آموزان است، بعدا معلوم خواهد شد.
منبع